هر حوزهی نظری که ظرفیت و استعداد ارائه حرف نو را دارد باید وارد شود و نظرات جدید در معرض قرار بگیرد.
کرسیهای آزاداندیشی چیست؟ تفاوت آن با کرسیهای نظریه پردازی را بیان کنید.
کرسی علمی که به انواع کرسیهای نظریه پردازی، نوآوری و نقد تقسیم میشود عبارت است از: مسند علمی ثابتی که برای حمایت از نظریهها و نقدها و داوری دربارهی آنها تأسیس میشود، که نوعاً یکی از شخصیتهای علمی نخبهی موجه رشتهی مربوط به آن کرسی، رئیس آن کرسی میشود و جمعی از صاحب نظران دارای رتبه در آن حوزه، شورای علمی و اعضای پیوستهی آن کرسی میشوند. طیفی از صاحب نظران از دانشگاههای مختلف، از حوزههای علمیه، از تهران و از دیگر استانها که نمیتوانند ارتباط مستمر با آن کرسی داشته باشند، به عنوان اعضای وابسته با هر کرسی همکاری میکنند. در حال حاضر در مجموع ۱۵ کرسی علمی در دبیرخانهی هیئت حمایت از کرسیها تأسیس و فعال شده است. جدیداً هم برای سال ۸۹، دو کرسی جدید تصویب شده، یکی کرسی فلسفهی علوم، دیگری کرسی تاریخ و تمدن. اما کرسیها گاه برای ارائهی نظریات جدید تشکیل میشوند. در واقع به تعبیر دقیقتر، جلسات دفاع و داوری برای قضاوت و ارزیابی مدعاهای جدید تشکیل میشود؛ گاه صاحب نظری میگوید: من نظریهی جدیدی دارم، یا علمی جدید تأسیس کردهام، یا یک نوآورده دارم که در حد نظریه نیست ولی جدید است، یا نقد جدیدی نسبت به نظریهها، علوم و نظرات موجود دارم. با شرایطی اجلاسیه در حضور شورای داوری و کمیتهی ناقدان تشکیل میشود؛ هر چند جلسه که لازم باشد، نظرات مطرح میشود، پرسشها مطرح میشود، نقدها انجام میشود، دفاعها صورت میگیرد، تا این که جمع به کفایت مذاکرات علمی میرسند. در این هنگام جلسهی محرمانهای برای داوری با حضور اعضای داوران و بدون حضور ناقدان و صاحب نظر تشکیل میشود و قضاوت میکنند و میگویند این نظریه بود، یا بالاتر از نظریه بود، یا پایینتر از نظریه بود، یا نقد بود. و هر کدام از اینها که بود چه امتیازی میشود به آن داد؟ یک نوآورده و یک مدعا ممکن است بین ۰ تا ۱۰۰ امتیاز را احراز کند؛ اگر امتیاز به ۶۰ رسید، مقبول قلمداد میشود. برای امتیاز بالای ۶۰ هم رتبهی آن نظر را مشخص میکند.
اما کرسیهای آزاداندیشی به آن نشستهایی میگویند که افراد برای اظهار نظرهای غیر متعارف خودشان در حضور جمع نخبه تشکیل میدهند. آنجا بنا نیست که داوری بشود و امتیاز داده شود و رتبه تعیین شود، بلکه مجالی است برای ارائهی نظرات مخالف و مغایر و متفاوت با نظرات شایع و رایج. لهذا ما در کرسیهای آزاداندیشی شورای داوری و امتیازدهی نهایی نداریم. اما کمیتههای ناقد داریم؛ ناقدانی وجود دارند و نظریات فرد را نقد میکنند. کرسیهای مناظره هم کرسیهایی است که دو صاحبنظر در تقابل با یکدیگر، به مواجههی علمی حضوری میپردازند و حرفهای متفاوتشان را با هم رد و بدل میکنند و همدیگر را نقد میکنند تا هر کس که توانست، نظریات خودش را به کرسی اثبات برساند. البته کرسیهای مناظره، شورای داوری دارد. کمیتهی ناقدان هم دارد.
در خصوص جایگاه کرسیها، کرسیها از یک نظر دو نوع هستند: کرسیهای علمی و کرسیهای ترویجی. کرسیهای علمی، جلساتی هستند که برای دفاع و داوری راجع به یک نظر جدید، چه ایجابی و چه سلبی، تحت حمایت هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی و در چهارچوب فرآیند مصوب تشکیل میشود، که اگر تشکیل شد آثار حقوقی بر آن مترتب است؛ در ارتقای اعضای هیئت علمی مؤثر است؛ در این که احیاناً بنیاد ملی نخبگان امتیازاتی قائل شود، خدماتی را ارائه کند؛ به جشنوارههای علمی بینالمللی مثل جشنوارهی فارابی او را معرفی کند، جایزه بدهد و سایر آثار حقوقی که به آن کرسی و جشنواره تعلق دارد، موثر است.
اما کرسیها و اجلاسیههای ترویجی همانطور که از اسمش پیداست، صرفاً جنبهی ترویجی دارد و بیشتر برای نشاط علمی و ایجاد فضای باز برای ارائهی نظرات رقیب و مخالف و متفاوت تشکیل میشود و آثار حقوقی بر آن مترتب نیست.
مشکلاتی که پیش روی هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی و برگزاری کرسیها و اجلاسیههای دفاع و داوری وجود دارد، بسیار است. از فقر علمی که متأسفانه در جامعه، از آن رنج میبریم و نظریهپرداز کم داریم، نوآور کم داریم، نقد علمی ارزشمند و در خور ارائه کم داریم. فقر علمی، نخستین مشکل است، زیرا اگر فقر علمی نبود، نظریه میبود، نوآوری میبود، نقد علمی منطقمند و روشمند وجود میداشت، و در این صورت خود به خود در جامعه رونق علمی، نشاط فکری و تضارب آرا اتفاق میافتد و نوآورده پنهان نمیماند: “پری رو تاب مستوری ندارد”.
اما فقر علمی ناشی از چیست؟ ناشی از چندین و چند علت و عامل است. از جملهی آنها فقدان جرأت است، خودسانسوری است. خودسانسوری و فقدان جرأت یک عامل درون خیز است. خودسانسوری به این معنا که از بیرون، کسی چیزی را بر کسی تحمیل نمیکند، محدودیتی اعمال نمیکند. خود افراد اگر بیایند و بدانند که اگر این حرف را زدند، جامعهی علمی با آنها چگونه مواجه خواهد شد، از اظهار نظر خودداری میکنند. یا احیاناً اگر بدانند قانون چگونه با آنها برخورد میکند، پیشاپیش خود سانسوری میکنند؛ در حالیکه تجربهی فراوانی از مواردی داریم که نظریههای جدی مخالف با نظام، قانون اساسی، دین و سیاستهای کشور مطرح شده است و کسی هم با آنها برخورد نکرده است. شاهدش نظرات و مقالات ضد دینی است که از زیر سؤال بردن توحید و نبوت و وحی و قرآن گرفته تا سایر عقاید دینی در این مقالات مطرح میشود؛ کسی هم به جرم چنین مقاله و اظهار نظری بازداشت نشده است. حال اگر کسی نظر عقیدتی هم دارد و در این حال فعالیت سیاسی میکند، احیاناً خلاف امنیت اقدام میکند و به این دلیل بازداشت میشود، این بدان سبب نیست که نظریهی عقیدتی در حوزهی کلام یا فلسفه داده است و بازداشت شده است. لهذا این خود سانسوری از جمله موانع است. عامل دیگر، فقدان جرأت است، که اعتماد به نفس در جامعهی علمی ما پایین است؛ و به همین جهت ممکن است جرقههای نویی در اذهان اهل علم، چه در حوزه و چه در دانشگاه زده بشود، اما فقد جرأت اجازهی طرح آن و ابراز آن را ندهد. این مانع دیگری است که متأسفانه تأثیر خود را در رفتارهای علمی نخبگان ما بر جای میگذارد.
بعد از قضایای اخیر، حضرت آقا در جلسهای که با دانشجویان و بعد هم با اساتید داشتند، گفتند که کرسیهای آزاد فکری را در دانشگاه برگزار کنید. به نظر میرسد که کرسیهای برگزار شده در مورد موضوعات اخیر و موضوعات سیاسی پیش پا افتاده بود. این یک مقدار با آن کرسیهای نظریهپردازی متفاوت است.
ما دو دستگاه داریم که متولی این کرسیهاست. یکی هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره است که ۶ سال پیش، یک سال بعد از پیام حضرت آقا در خصوص نهضت نرم افزاری به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است. بعدها نهاد دیگری تأسیس شد و به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید با عنوان «خانهی ملی گفتگوی آزاد» که متولی کرسیهای آزاد اندیشی است. مقر هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی، نزدیک دو سال، فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی بود؛ فعالیتهای اولیهای شد ولی شکوفا نشد. بعد از حدود ۲ سال، مقرّ آن به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به پژوهشگاه فرهنگ و اندیشهی اسلامی منتقل و مدیریتش به پژوهشگاه سپرده شد، که تدریجا فعال شد و الان هم گسترش پیدا کرده است و به صورت یک نهاد مرجع، در علم سنجی کشور نقشآفرینی میکند. اما خانهی ملی گفتگوی آزاد تشکیل نشد، زیرا اولاً به رغم این که در مادهی واحدهای که طی آن تأسیس خانهی ملی گفتگوی آزاد و اساسنامهاش به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و در آن تأکید شده بود که دولت باید امکانات لازم و اعتبارات مورد نیاز را تأمین کند، امکانات لازم تأمین نشد. بنابر این خانهی ملی گفتگوی آزاد اصلا تأسیس نشده و فعال هم نمیتواند باشد؛ چرا که دو تا مشکل دارد: ۱- تأمین بودجه، مکان و امکانات. ۲- تأمین لوازم حقوقی تأسیس چنین خانهای و برگزاری چنین کرسیهایی. در خانهی ملی گفتگوی آزاد، طبق اساس نامه هر کسی میتواند هر سخنی را ولو ضد توحید و ضد اساس نظام بزند. حتی اگر در حدی که برای اسقاط نظام نظریه بدهد؛ ولی حرفش نظری باشد، میتواند عرضه شود. ارائهی چنین نظراتی لازمه اش این است که از لحاظ حقوقی (قضایی و امنیتی) تأمین مناسب فراهم شود، و این مسئله حل نشد. من طی مکاتبهای با مصادر امر، این را نوشتم که شما تدابیر لازم را برای حل وجه قضایی و وجه امنیتی تأسیس چنین مؤسسهای بیندیشید، ولی جوابی نیامد. در نتیجه چون بودجه، امکان، مکان و امکانات مورد نیاز به رغم مکاتباتی که ما کرده ایم فراهم نشده است و هنوز تمهیدات لازم از لحاظ قضایی و امنیتی اندیشیده نشده است، آن خانه تأسیس و فعال نشده است.
خانهی ملی گفت و گو هم زیر نظر پژوهشگاه است؟
آن هم در طول حمایت از کرسیهاست، ولی دستگاه مستقلی است. اساسنامهی مستقلی برایش تصویب شده است. پژوهشگاه هم متعهد بودجه و امکانات لازم خانهی ملی گفتگوی آزاد نیست؛ ولی بودجه و امکانات مورد نیاز هیئت را از محل اعتبارات خودش تأمین کرده و فعال کرده است. ولی برایش مقدور نیست که با تعطیل طرحها و برنامههایش، خانهی ملی را هم فعال کند. ضمن این که مسئلهی خانهی ملی فراتر از هیئت است و مسائل دیگری هم دارد. لهذا مقام معظم رهبری اگر بر فعال شدن اجلاسیهها، جلسات، همایشها، هماندیشیها، کرسیهای آزاد اندیشی و آزاد فکری تأکید فرمودند، به این جهت است که اصولاً لوازم تأسیس و فعال شدن خانهی ملی گفتگوی آزاد و مصادر امور فراهم نشده است. علاوه بر اینکه برگزاری کرسیهای آزاد اندیشی لزوماً در گرو تأسیس آن خانه نیست؛ دانشگاهها، پژوهشگاهها، حوزههای علمیه، مؤسسات فرهنگی، تشکلهای اساتید و تشکلهای دانشجویی میتوانند کرسیهای آزاد اندیشی را فعال کنند و لزوماً نباید نهادی این کار را انجام دهد. این بیشتر یک نوع فعالیت فکری- اجتماعی است تا علمی محض، در نتیجه هیچ منعی و محدودیتی برای ورود تشکلها و دستگاهها و مؤسسات در آن عرصه نیست.
اگر تشکلها بخواهند این کار را در دانشگاهها انجام دهند، آن تضمین حقوقی لازم را چگونه باید کسب کنند؟
همانطور که هر دستگاهی هر فعالیتی که میکند، ابتدا از مراجع قانونی مجوز میگیرد؛ میتوانند بروند و مجوز بگیرند. همانطور که در دانشگاه، اساتید و دانشجویان میتوانند تظاهرات برگزار کنند؛ اگر از وزارت کشور مجوز بگیرند، با وزارت اطلاعات و با قوه قضاییه هماهنگ کرده باشند، این کار را هم میتوانند انجام دهند. دانشگاههای تهران میتوانند با هماهنگی مصادر امور، کرسیهای آزاداندیشی را فعال کنند و کسی مانع آنها نمیشود. بنابراین پاسخگوی این پرسش مقام معظم رهبری، همهی حوزههای علمیه، همهی دانشگاهها و همه دستگاههای علمی ذیربطاند، از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی حوزههای علمیه. بنابراین یا باید امکانات و لوازم سختافزاری و نرمافزاری تأسیس خانهی ملی گفتگوی آزاد فراهم شود تا فعال شود، و یا به دلیل فقدان، ممنوعیت و محدودیت، هر دستگاهی که دسترسی و امکانات دارد، کرسیهای آزاد اندیشی را فعال کند.
با توجه به این که چند جلسهای از این جلسات برگزار شده است، سؤالی که مطرح میشود این است که محدودهی آزادی بیان در چه سطحی میتواند باشد؟ یعنی شرایطش این باشد که کاملا آزاد باشد یا نه؟
کرسیهای آزاداندیشی محدودیتی ندارد. در کرسیهای علمی نظریهپردازی و نقد و مناظره هم خط قرمز نداریم. لیکن تفاوت آنها در این است که در این کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره از نوع دوم، داورانی مینشینند، و باید در چهارچوب ضوابط علمی و منطق علمی مربوط سخن گفته و داوری شود و طبعاً امتیاز داده میشود؛ تفاوت در این است. و گرنه این طور نیست که ما بگوییم تا این جا میتوانید حرف نویتان را بیان کنید و بعد از این نمیتوانید.
لیکن در مورد گفتوگوهای آزاد، از آن جایی که آثار اجتماعی و آثار سیاسی وجود دارد، باید گفتوگوها در مرجعی به نام خانهی ملی گفتگوی آزاد مطرح شود تا به صورت تدبیر شدهای، مسایل سیاسی و امنیتی قضیه، حل شود که عوارضی نداشته باشد.
آیا به جز دو مشکلی که در مورد خانهی ملی گفتگوی آزاد فرمودید، بقیهی مشکلات و لوازمش پیشبینی شده است یا نه؟ مثل آییننامه برای گفت و گوها و موارد دیگر.
آن دو مشکلی که گفتم، اگر حل بشود بقیهی مشکلات هم حل میشود. اگر مؤسسه تشکیل بشود، آنگاه آیین نامهاش هم باید تصویب شود. اصلاً امکانی فراهم نشده است، صرفاً الان ۴ سال است که اساسنامهاش تصویب شده است. بهرغم مکاتبات زیاد و مذاکرات فراوان برای تأمین مکان و امکانات و بودجه، مصادر امور، آنها را تأمین نکردهاند. در نتیجه کار مسکوت ماند.
با توجه به این که در سخنرانی مقام معظم رهبری، خطاب ایشان بیشتر به دانشگاههای صنعتی بوده است، شما بیشتر چه نوع موضوعاتی را پیشنهاد میکنید؟
هر حوزهی نظری که ظرفیت و استعداد ارائه حرف نو را دارد باید وارد شود و نظرات جدید در معرض قرار بگیرد. محدودیتی ندارد که بگوییم چه حوزهای؛ همهی حوزهها. کسی در قلمروی فلسفه حرفی دارد، دیگری در معرفتشناسی، سومی در علوم قرآن و حدیث، چهارمی در حقوق، دیگری در اصول، یکی دیگر در جامعهشناسی، فردی در اقتصاد، شخص دیگری در مدیریت، و یکی هم در شیمی، آن یکی در فیزیک، و دیگری هم در ریاضیات.
اولویت را با کدام بحثها میگذارید؟ آیا بحثهای سیاسی اولویت ندارند؟
اصلا کرسیهای علمی، منشأ و مقصد سیاسی ندارند. یک کار علمی را سیاسی نکنیم. اصلاً این حرکت، یک حرکت سیاسی نیست. سیاسی کردن این حرکت، سم مهلک است. این که در جامعه از طریق احزاب و رسانهها، آراء سیاسی، نظرات سیاسی و سلایق مختلف سیاسی باید با هم مواجه شوند و بستر مناسبی برای عرضه و احیانا تعارض، چالش و تضارب در مباحث سیاسی باید به وجود بیاید، به جای خود؛ این یک مقوله است، ولی مسایل کرسیهای نظریهپردازی نه منشأ سیاسی داشته و نه مقصد سیاسی دارد. این یک کار علمی است برای توسعهی علم، تولید معرفت، استقلال علمی کشور و برای این که ما از زیر دِین غرب خصوصاً در حوزهی علوم انسانی خارج شویم. اینها اغراض اصلی است.
بهطور کلی نسبت بین مناظره و رسیدن به حقیقت چگونه است؟ چون افرادی که در دانشگاه میآیند صحبت میکنند، مبانی فکریشان شکل گرفته است و هر کدام چهارچوب فکری خودشان را دارند.
مناظره همواره برای این انجام نمیشود که دو طرف مناظره قانع شوند. ممکن است نظر دو طرف مناظره تغییر نکند، و لذا ممکن است هر کدام در پارادایم فکری خودشان فکر کند و هیچ کدام هم قانع نشود. اما شاهدان و حضار، آن گاه که حرفهای دو صاحب نظر را در دفاع و نقد نظریات خود و رقیب میشنوند، این مخاطبان و حضار و شاهداناند که به انتخاب میرسند و به حقیقت دست پیدا میکنند. بنابراین ممکن است صاحبنظران هیچگاه نظرشان تغییر نکند. گر چه هیچ محال نیست و امکان تغییر نظر صاحبنظران و طرفین مناظره هم وجود دارد.