کرسیهای آزاداندیشی هیچ ربطی به تریبون آزاد ندارد.
دکتر محمدصادق کوشکی، با دکترای علوم سیاسی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی خواجه نصیر تهران است. وی سابقه ی ریاست دفتر هنر و ادبیات مرکز اسناد انقلاب اسلامی را در کارنامه خویش داشته است. از وی چندین کتاب و ده ها مقاله در خصوص اندیشه سیاسی اسلام، اندیشه های امام خمینی(ره)، غرب شناسی، جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم و مسائل جهان اسلام موجود است. وی سابقه ی بحث آزاداندیشی را در پیام های بعد از جنگ حضرت امام می داند، و به نقش آن در راستای تمدن سازی تأکید دارد.۱ . تعریف و ویژگی های کرسیهای آزادفکری در دانشگاه ها از نظر شما چیست؟ (تفاوتی بین کرسیهای آزاد فکری، آزاد اندیشی و نظریه پردازی قائل هستید؟)
بحث نظریهپردازی وقتی معنی دارد که کسی است بعد از مدت زیادی کار فکری به نظریهای خاص در یک حوزه رسیده است و این مستلزم یک کار طولانی است حالا این استاد و صاحب نظر نظریهای که به آن رسیده است را میآید در بین اساتید و صاحب نظران مطرح میکند، این نظریه نقادی میشود و بعد به عنوان یک نظریه جا میافتد. اختصاص به علوم انسانی ندارد و میتواند در هر رشته دیگری نیز باشد. در حالی که بحث آزاد اندیشی یک حالتی است که میتواند برای همه اعم از دانشجو و استاد باشد. موضوعش معمولا در حوزه های علوم انسانی است و مسائل اعتقادی و سیاسی است و بحث طرح موضوع و طرح ایده است در حالی که نظریهپردازی کار متخصصین است. بحث آزاد اندیشی در دانشگاه ها میتواند به مناسبت خاصی بستگی داشته باشد مثلا ایام خاص سیاسی. برای ورود به این بحث ها مقدمات خاصی نیاز نیست. در حالی که در کرسیهای نظریهپردازی فرد باید کارشناس و متخصص و صاحب نظر باشد. این تفاوت نظریهپردازی و آزاد اندیشی است.
۲ . علت تأکید رهبری روی این موضوع را در چه میبینید؟
این که چرا رهبری روی این قضیه تأکید داشته. اولا این که این را فقط رهبر تأکید نکردند. در پیام پذیرش قطعنامه تأکید حضرت امام به این قضیه را میبینیم. یعنی حضرت امام در پیام قطعنامه و یا پیام هایی که بعد از آن در سال ۶۷ دادند، تأکید زیادی به بحث آزاد اندیشی و بحث احیای تولید علم داشتند. آن جایی که مشخصا امام اشاره دارند، مثلا در پیام قطعنامه میگویند که مبارزه علمی برای جوانان، زنده کردن روح جستجو و کشف واقعیت هاست. این زنده کردن روح جستجو و کشف واقعیتها در واقع از مرحله ی اولیه اش که این است که باید فضای مناسب برای فکر وجود داشته باشد، بحث آزاد اندیشی شروع میشود و در تخصصی ترین حالتش و انتهایش به نظریهپردازی میرسد. این که علت تأکید امام و بعد از ایشان رهبری در این قضیه چه بوده است این است که ملتی که میخواهد به تمدن سازی برسد، یعنی بتواند نیازهای خود را با استفاده از توانمندیهایش بر طرف سازد، قاعدتاً باید مهمترین ابزارش برای این کار قدرت فکری اش باشد. یعنی چون امکانات طبیعی ما محدود است، باید خلأ بزرگ بین حجم نیازها و امکاناتمان-چون یک جامعه نیازهای زیادی دارد ولی امکانات همیشه کم است – آن چیزی که باعث میشود بین امکانات محدود و نیازهای فراوان یک بالانسی برقرار بشود، توانمندیهای فکری و علمی است. یعنی علم میآید شکاف وسیع میان امکانات محدود و نیازهای نامحدود را پر میکند. اگر قرار است ما به یک نظام قدرتمند تبدیل شویم، نظامی که میخواهد زمینه ساز ظهور باشد، باید بتواند در وحله اول نیازهای خودش و بعد نیازهای بشریت را پاسخ دهد. این پاسخگویی جز با تولید علم به دست نمیآید. تولید علم هم یک طیف است که ابتدای آن بحث آزاد اندیشی و انتهای آن نظریهپردازی است.
۳ . وظیفه ی هر یک از افراد و نهادها در راه اندازی این کرسیها چیست؟
قبل از این که وظیفه ای اداری و نهادی باشد، یک وظیفه درونی است. یعنی طبیعتاً اگر متولیان دانشگاه یا مثلا بسیج یا نهاد رهبری پیشقدم شوند خوب است،اما همت اصلی این کار از آن دانشجوها و اساتید است. یعنی حتی اگر دانشجوها و اساتید آماده باشند، ولی دانشگاه و نهادها آماده نباشند، این اتفاق رخ خواهد داد. اما اگر دستگاه ها زمینه سازی کنند ولی دانشجوها و اساتید در این عرصه آماده نباشند، اتفاق خاصی نمیافتد. به همین خاطر این نهادها فقط میتوانند نقش تسهیل کننده داشته باشند.
۴. اهداف کوتاه مدت و بلند مدتی که در طراحی کرسیها باید مد نظر قرار داد را چه میدانید؟
هدف کوتاه مدت این است که جسارت این کار ایجاد شود. ترس از این حالت ریخته شود. مشکلی که الان در فضای علمی ما وجود دارد این است که دانشجوها و اساتید ما از فکر کردن و از ارائه نتایج فکرهایشان واهمه دارند. این کارها عادی و راحت نیست. اولین قدم این است که این سد شکسته شود. یعنی دانشجو و استاد بفهمد که او باید فکر کند، فکر کردن کار سختی نیست، اصلاً ویژگی انسان تفکر است. فکر کند و در وحله بعد بتواند این فکر را عرضه کند؛ چه شفاهی و چه کتبی. این ها قدم های اولیه اند برای این که دانشگاه به سمت تولید علم برود.
اهداف بلند مدت هم این است که دانشگاه های ما تبدیل بشوند به محلی برای تمرین تفکر، محلی که در آن فکر کردن را یاد میگیریم و آموزش میدهیم. به جای این که مطلب یاد بدهیم، فکر کردن و روش تولید علم یاد میدهیم و یاد میگیریم. و در انتها هدف از کرسیها این است که به تدریج روی افکار خامیکه در این کرسیها عرضه میشود کار شود و این افکار تبدیل به نظریات علمیشوند.
۵ . تجربه نشان میدهد مباحثات برای به نتیجه رسیدن موانعی پیش رو دارند؛ مثل هوچی گری، خلط مبحث، مبهم گویی و غیرشفاف صحبت کردن، حرف بدون سند زدن، طرح انبوه مسائل و از این شاخه به آن شاخه پریدن، لفّاظی و… در طراحی کرسیها چگونه میتوان این آسیب ها را کم کرد؟ (همان طور که رهبری هم فرمودند)
این آفاتی که شما شمردید – مثل هوچی گری و خلط مبحث – برای مناظرات و مباحث سیاسی کارانه است. اینها مال آن حرکت های جاهلانه ای است که اسمش را میگذارند تریبون آزاد. کرسی آزاد اندیشی تریبون آزاد نیست که هر چه میخواهد دل تنگت بگو. یعنی شما باید بیایید اولاً به طور روشمند صحبت کنی، در خصوص یک موضوع مشخص علمی باید شما صحبت کنید، محصول تفکر باشد، و روشی که شما با آن به این تفکر رسیدهای بیان کنی. این مواردی که شما نوشتید؛ از این شاخه به آن شاخه پریدن، لفّاظی و… اینها اشکالاتی است که در یک آفتی به نام تریبون آزاد هست. تریبون آزاد یک آفت است. کرسیهای آزاد اندیشی هیچ ربطی به تریبون آزاد ندارد. قرار است از توی این آزاد اندیشی حل مشکلات جامعه بیرون بیاید. این با آن جلسات مناظره سیاسی خیلی متفاوت است. موضوعات میتوانند سیاسی باشند اما روش سیاسی کارانه نیست، روش علمی است.
۶ . با توجه به این که کرسیهای آزادفکری دانشجویی را در دو حوزه ی کلی سیاسی و معرفتی دنبال میکنیم، ملاحظاتی که در هر یک از این دو حوزه باید مد نظر قرار دهیم کداماند؟ و آیا به نظر شما اولویتی بین این دو باید قائل شویم؟
اگر قرار است کرسیهای آزاد فکری دانشجویی در حوزه های سیاسی و معرفتی باشد، یک حداقل هایی دارد. این است که کسانی که در این جلسات میآیند، افرادی باشند که حاضر باشند در یک سلسله شرکت کنند. یعنی مثلاً اگر در یک حلقهای ده نفر ثبت نام کردند، این ها هم آزادند برای گفتن و از آن طرف باید آماده شنیدن هم باشند. یعنی این نیست که کسی بیاید یک بار نظری را مطرح کند بعد هم برود دنبال کار و زندگی اش بلکه باید منتظر باشد و نه جلسه دیگر صحبت های دیگران را بشنود. چون ممکن است دیگران بخواهند حرف های ایشان را نقد کنند. کرسیهای آزادفکری یک جمع منضبط است. این نیست که بگوییم آقای فلانی میآید یک بحثی را مطرح میکند، حالا هرکس خواست گوش دهد، هر کس هم نخواست گوش ندهد. در این کرسیها حتماً باید از بین اساتید در آن موضوع یا موضوعات، داورهایی وجود داشته باشد. در عین حالی که دانشجوها فکری که مطرح شده را نقد و بررسی میکنند، اساتید داور هم باید حضور داشته باشند و حدود بحث ها را مشخص کنند اگر احیاناً بحث داشت از مسیر اصلی خودش خارج میشد آن را کنترل کنند. حال چه حوزه سیاسی چه حوزه معرفتی. حتی این کرسیها را میشود در حوزه خیلی از درس های علوم انسانی هم داشت. اولویت آن را نیاز مجموعه مشخص میکند. یعنی ببینیم در کدام حوزه دانشجویان فعال و پر تلاش بیشتر نیازمندند. این طور حرکت ها در جمع های متکثر جواب نمیدهد. یعنی نمیشود بگوییم جلسه اول را در آمفی تئاتر برگزار میکنیم هر کس دوست داشت بیاید. باید یک جمع منضبط مشخصی باشند. چون ممکن است طرح یک بحثی دو جلسه طول بکشد. کسی که جلسه اول را نبوده و قسمت اول طرح را نشنیده، از بحث عقب است. مناظره علمی که نیست که بگوییم هر که خواست بیاید. چون همه در این جلسه مشارکت دارند پس باید منظم باشند.
۷ . موضوعاتی که برای کرسیها انتخاب میشوند باید چه خصوصیاتی داشته باشند؟ (موضوعات مبنایی، مبتلابه دانشجویان و …) در صورت امکان، چند مورد مثال هم بزنید.
موضوعات باید مبتلا به دانشجویان باشد، یعنی موضوعاتی که دانشجویان باید آن ها را بدانند. حال یا این که خودشان احساس نیاز کرده باشند یا این که از آن غفلت کرده باشند و این جلسه موجب شود که یادشان بیاید که به این بحث هم نیاز دارند. نه این که احساس نیاز به وجود آورد، احساس نیاز هست اما غفلت دارد نسبت به آن.
۸ . آیا اجرای کرسی های آزاد فکری شیوه های مختلفی دارد؟ چه شیوه هایی؟ (مناظره دو نفره، گفتگو و …)کدام شیوه را مؤثر تر می دانید؟
مناظره نیست، گفتگوی آنی هم نیست. گفتن، فکر کردن و بعد احیاناً نقد کردن است. گفتگوی بلافاصله نیست. به عنوان مثال بعد از این که افراد ثبت نام کردند کسی که به عنوان دبیر جلسه است به افراد میگوید هر کس پنج موضوع اولویت دار را بگوید. چه چیزهایی را نیاز دارید؟ بعد موضوعات مشترک به ترتیب اولویت انتخاب میشوند. موضوعاتی که جمع از آن ها غافل بوده ولی حائز اهمیت است نیز مشخص شود، بعد بگوییم حال هر کس در مورد این موضوع ایده ای دارد یعنی حرفی دارد که فکر میکند تا حالا زده نشده، در مورد موضوع شماره یک. بیاید و طرحش را به صورت مکتوب بین حضار توزیع کند و بعد به صورت هدفمند در محدوده زمانی مشخصی آن را ارائه دهد. استاد ناظر و داور هم هست که اگر نیاز به توضیح باشد توضیح میدهد. اگر در این رابطه کسی سوال و ابهامی داشت مطرح میکند، برای جلسه بعد مقرر میشود اگر کسی نقدی به این نظر داشت بیان میکند و شخص مطرح کننده یا میپذیرد یا جواب میدهد. محصول قسمت اول توضیح و رفع ابهام آن ایده است نه این که بخواهیم کارآمدی آن را بسنجیم. در فاز بعدی بعد از تأمل و فکر کردن آن ایده را نقد میکنند. و چون سطح بحث دانشجویی است، وجود استاد برای این است که که نگذارد بحث از مسیر خارج شود. خود استاد قرار نیست وارد این مباحث شود، دانشجوها باید ذهنشان فعال شود. مخصوصاً در مسائل اعتقادی وجود این ناظر بیشتر نیاز است. این یک مدل پیشنهادی است. در واقع این آزاد اندیشی یک تمرین است برای روشمند فکر کردن. حال این تمرین با موضوعاتی انجام میشود که جوان دانشجو باید آن را بداند. این روش را اینجا یاد میگیرد. میتواند حتی در علم فیزیک هم از این روش استفاده کند. یک روش کلان علمی است که در ذهن شخص نهادینه میشود. البته در حین این تمرین مباحث اعتقادی و سیاسی را خودش یاد میگیرد و عمیقاً میفهمد و به دیگران منتقل میکند. برای مثال علم اصول در فقه و برهان یک روش فکر کردن است یا استدلال ریاضی یک روش رسیدن به نتیجه است باید شیوه فکر کردن را یاد بگیریم که این خودش عامل تفاهم و همفکری میشود.
۹. مگر این بحث آزاد اندیشی برای همه نیست؟ پس چرا جمع افراد را محدود کنیم به چند نفر؟
میشود ۲۰۰ حلقه ده دوازده نفره داشته باشیم ولی باید استاندارد باشد. در یک جمع ۵۰۰ نفری چه تضمینی است که افراد روی صحبت ها فکر میکنند. این میشود سخنرانی؛ که همیشه بوده است.
به عنوان مثال در یک جمع ۱۰۰ نفری در یک آمفی تئاتر کوچک هر کس میآید و صحبت میکند راجع به آن قضیه.
من میگویم باید بازدهی کاری که میکنیم بیشینه باشد. خیلی از جلسات مانند موتورهای درون سوز یا لامپ های رشته ای بازده ۵% دارند. گرم میکنند اما ۹۵% اتلاف دارند. هر چه جلسه منظم تر و روشمندتر باشد اتلافش کمتر است. ما باید بازده کارمان را تا۷۰% برسانیم.
در این دانشگاه امیرکبیر که ۵۰۰۰ دانشجو دارد چند نفر واقعاً صاحب یک ایده قابل طرح هستند. حداکثر در موضوعات مختلف ۴۰ نفر. منظور ما کسی است که صاحب ایده است و گر نه اگر کسی بیا ید و حرف هایی که در روزنامه و سایت خوانده است را پشت تریبون بگوید این فکر نیست. باید کسانی که صاحب فکر هستند بیایند و فکرشان را اگر چه خام باشد مطرح کنند. فکرهایی که تا به حال جایی مطرح نشده است. فرق یک نماشگاه اختراعات و ابتکارات با بازارچه سید اسماعیل همین است. در سید اسماعیل جنس های دزدی و متروکه را میآورند و هر چه باشد مثلاً ۱۰۰ تومان میفروشد. کرسیهای آزاد اندیشی بازارچه سید اسماعیل نیست، جای طرح شبهه و سوال پرسدن نیست. جای طرح ایده و فکر است. سوال پرسیدن همیشه آزاد است. برود از یک شخص آگاه بپرسد.
۱۰ . .به طور کلی نسبت بین مناظره و رسیدن به حقیقت چیست؟ انسان چطور به یک چیز معتقد میشود؟ نقش تلاش عقلی در این مسیر چیست؟
فقط یک نوع مناظره است که در کشور ما هم وجود ندارد. آن هم مناظره علمی است. یک صاحب نظر میآید بین متخصصین مطرح میکند. آن ها نقد میکنند. قوت و ضعفش مشخص میشود. غیر از این مدل مناظره انسانی نیست. مناظرات معمول، رینگ بوکس است. جای پوززنی و رو کم کنی است و ابزار دست سیاسی کارهاست.
۱۱ . حدود آزادی بیان در اسلام چیست؟آیا ابراز هر عقیده ای در جامعه مجاز است؟ دقیقاً خط قرمزهای فقهی و اخلاقی چه هستند؟ و این حدود را چطور باید اعمال کرد؟
اصلاً این مباحث قرار نیست در سطح جامعه مطرح شود. طرح شبهه هم نیست. طرح یک ایده است که به ذهن یک دانشجو رسیده است.
قرار نیست این مباحث در جامعه مطرح شود، طرح شبهه بین آدم هایی باشد که خود در آن حوزه متخصص هستند. مناظره سیاسی و بحث های سطحی سیاسی در دانشگاه ها فقط یک سوپاپ برای کم کردن التهاب است. چنین جلساتی باید باشد ولی اسمش کرسی آزاد اندیشی نیست. اسم کرسی آزاد اندیشی را خراب نکنید. در دانشگاه باید درست فکر کردن، روشمند فکر کردن و دقیق گفتن و دقیق شنیدن را یاد گرفت.