ابزار رایگان وبلاگ

تماس با ما دردستان - قسمت اول :: نشریه قطعه گمشده

نشریه قطعه گمشده

" هَـذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ "

دردستان - قسمت اول

درد کشیدن از نوک برج عاج!!!

می‌گن یه معلم به دانش‌آموزای کلاسش گفته بود در مورد «فقر» انشا بنویسن. زنگ انشا که شد، بچه‌ها به نوبت می‌اومدن و انشاهاشون رو می‌خوندن. نوبت به بچه پولداره که رسید انشاشو این طوری شروع کرد: «یک خانواده‌ای بودند که خیلی فقیر بودند. آن‌قدر فقیر بودند که حتی مستخدم خانه‌شان هم فقیر بود. حتی دکتر مخصوص خانواده‌شان هم فقیر بود. حتی راننده‌ی شخصی‌شان هم فقیر بود. حتی...»

حتما می‌گی عجب بچه‌ای! تو چه خانواده‌ای بزرگ شده! اصلا درد مردم رو نمی‌تونه بفهمه. حالا خود تو! اگه همین الان بهت بگن 10 تا از مسأله‌هایی که مردم باهاش درگیر هستن رو نام ببر، یا مثلا 5 تا مسأله که بخوای برای حل شدنش کاری کنی چیه، چی می‌گی؟

ما وقتی می‌خوایم به مسائل انقلاب اسلامی فکر کنیم و براش برنامه‌ریزی کنیم، اصلا یادمون می‌ره که این مردم هم گیرایی توی زندگی‌شون هست. انگار نمی‌دونیم که همین مردمن که بار انقلاب اسلامی رو به دوش می‌کشن.

و این نفهمیدن درد مردم، هم‌زبون نبودن با مردم باعث می‌شه که دیگه خیلی بهمون اعتماد نداشته باشن. با خودشون بگن که این حزب اللّهی ها اصلا درد ما رو نمی‌فهمن و همش به فکر کارایی هستن که به درد مردم نمی‌خوره!

یه کم از برج عاج بیایم پایین. یه کم به درد دل مردم گوش کنیم. ما بیشتر از این که در جایگاه پاسخ‌گویی به شبهات مردم باشیم باید به مطالبه‌ها و دردای مردم پاسخ بدیم. یعنی ما خودمون مسئولیم نه طلبکار! این قدر دنبال توجیه نباشیم و یه کم به درد مردم گوش بدیم.

 



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

اسلایدر

طبقه بندی موضوعی

درد کشیدن از نوک برج عاج!!!

می‌گن یه معلم به دانش‌آموزای کلاسش گفته بود در مورد «فقر» انشا بنویسن. زنگ انشا که شد، بچه‌ها به نوبت می‌اومدن و انشاهاشون رو می‌خوندن. نوبت به بچه پولداره که رسید انشاشو این طوری شروع کرد: «یک خانواده‌ای بودند که خیلی فقیر بودند. آن‌قدر فقیر بودند که حتی مستخدم خانه‌شان هم فقیر بود. حتی دکتر مخصوص خانواده‌شان هم فقیر بود. حتی راننده‌ی شخصی‌شان هم فقیر بود. حتی...»

حتما می‌گی عجب بچه‌ای! تو چه خانواده‌ای بزرگ شده! اصلا درد مردم رو نمی‌تونه بفهمه. حالا خود تو! اگه همین الان بهت بگن 10 تا از مسأله‌هایی که مردم باهاش درگیر هستن رو نام ببر، یا مثلا 5 تا مسأله که بخوای برای حل شدنش کاری کنی چیه، چی می‌گی؟

ما وقتی می‌خوایم به مسائل انقلاب اسلامی فکر کنیم و براش برنامه‌ریزی کنیم، اصلا یادمون می‌ره که این مردم هم گیرایی توی زندگی‌شون هست. انگار نمی‌دونیم که همین مردمن که بار انقلاب اسلامی رو به دوش می‌کشن.

و این نفهمیدن درد مردم، هم‌زبون نبودن با مردم باعث می‌شه که دیگه خیلی بهمون اعتماد نداشته باشن. با خودشون بگن که این حزب اللّهی ها اصلا درد ما رو نمی‌فهمن و همش به فکر کارایی هستن که به درد مردم نمی‌خوره!

یه کم از برج عاج بیایم پایین. یه کم به درد دل مردم گوش کنیم. ما بیشتر از این که در جایگاه پاسخ‌گویی به شبهات مردم باشیم باید به مطالبه‌ها و دردای مردم پاسخ بدیم. یعنی ما خودمون مسئولیم نه طلبکار! این قدر دنبال توجیه نباشیم و یه کم به درد مردم گوش بدیم.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

ابزار هدایت به بالای صفحه