امروزه دانشگاه به عنوان مرکز علم آموزی از اهمیت ویژه ای در جهان برخوردار است تا انجا که موسسات بین المللی در انتخاب محل اقامت سازمان های خود توجه دو چندانی به این موضوع دارند. حال گذشته از اهمیت این موضوع در تعیین شاخص رشد، باید دید که چگونه می توان به این مرجعیت علمی دست پیدا کرد؟
جواب این سوال سهل و ممتنع می باشد زیرا، گفتن چه باید کرد آسان، اما انچه باید در عمل انجام داد بسی سخت است. اگر یک نظام آموزشی، نیروی انسانی خود را سوار بر علم کند و تنها منفعت گرایی از علم را مدنظر خود قرار دهد این علم توانایی رسیدن به قله ها را نخواهد داشت اما اگر علم سوار بر دانشجو شود، سوار بر استاد شود، سوار بر کارمندان و ... شود می تواند به مرجعیت علمی خود برسد. همان گونه که اگر قدرت سوار بر علم شود فسادآور خواهد بود ولی اگر علم سوار بر قدرت شد نه تنها فساد آور نخواهد شد بلکه موجبات عدالت را هم فراهم خواهد کرد، باید علم بر دانشجو و استاد نیز سوار شود تا به قله های مرجعیت دست پیدا کند. از این رو بود که حکیم ابوالقاسم فردوسی گفت:
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
باید به علم سواری داد و برای او رنج و زحمت کشید تا به ثمر برسد، چیزی که امروزه در دانشگاه ما نه تنها کم رنگ شده است بلکه از جانب دانشجویان و مسئولین گاها به فراموشی سپرده شده است. همه به دنبال علم سواری برای پست و مقام و پول هستند و کسی به فکر خود علم نیست.
به امید سواری دادن به علم تا قله های عظت و افتخار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران