برگی از خاطرات دانشجوی کد 1400
امروز اولین امتحانمان برگزار شد. پیش از امتحانات، خیلی میترسیدم که مبادا از ترس و اضطراب، بلایی سر خودم، رفقا و در ودیوار و صندلی ها و... بیاورم و آبرویم برود؛ اما وقتی وارد سالن امتحانات شدم، نظرم بیش از 360 درجه تغییر کرد؛ دست به دعا برداشتم و عاجزانه از حضرت حق استدعا کردم که ای کاش هر روز امتحان داشتیم! اصلاً کاش محل زندگیام همین سالن بود! هر کس دیگری جز بنده هم، این فضای رؤیایی را درک میکرد، قطعاً دست به چنین دعایی برمیداشت! اما صحنههایی که با چشمان مبارکم مشاهده کردم:
- وجود صندلیهای نرم و استاندارد که تاشو هم بودند و اگر کسی خوابش میگرفت(که معمولا زیاد پیش می آید)، میتوانست بخوابد... من هم فرصت را از دست ندادم و احساس میکردم که بر روی بال ملائک خوابیدهام! خوابهای خوشی هم دیدم که تا به حال ندیده بودم...(نمره بیست کلاس، شاگرد اولی و...)
- سالن، خالی از مراقبان آرام و بی سر وصدا بود(البته دوربین های مدار بسته و هوشمند وظایف آنها را انجام می دادند) و به جای آن، چندین خدمتکار، بیرون سالن، آمادهی خدمت به دانشجویان ایستاده بودند. فقط کافی بود کلید قرمز رنگی که روی دستهی صندلیها تعبیه شده بود را فشار دهم تا هر نیازی از قبیل انجام ماساژ به صورت رایگان، چای، قهوه، کیک، نوشیدنیهای انرژیزا و... را برآورده سازند.
- حضور کامل اساتید و راهنماییهای راهگشای ایشان که نه تنها انتقام نمیگیرند، امتحان را هم به اصرار ما برگزار میکنند؛ چون معتقدند نمرهی همهی ما 20 است و دوست ندارند که ما هراسی به دل، راه دهیم و درس را برای نمره بخوانیم. سرسختترین مخالف برگزاری امتحانات، رییس محترم آموزش دانشگاه است. ایشان از بس به فکر دانشجوهاست، ترجیح میدهد بودجهی آموزش را صرف دعوت از اساتید بزرگ کند و در مصرف کاغذ و... نیز صرفهجوییهای لازم را بفرماید تا درختان کمتری قطع شود و دانشجویان در هوای پاکتری تنفس کنند! آخر سر هم به اصرار دانشجویان که تهدید به آتش زدن آموزش کرده بودند، راضی به برگزاری امتحانات شد.
- تهویههای قدرتمند و بدون صدا با مکانیسم روشن و خاموش شدن پیشرفته!!!، باعث میشد انسان با یک نفس عمیق، روح و جانش تازه گردد.
- از وضعیت ظاهری و نورپردازی سالن، تا امکانات فوق حرفه ای جهت برگزاری امتحانات به صورت رایانه ای و مدرن و... که دیگر نمی توان هیچ چیزی گفت. از بس همه چی خوب و آرومه...
واقعا که... دانشگاه متشکریم....