نشریه قطعه گمشده
" هَـذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ "
اولین تعطیلات نوروزی بود که در کنار خانواده نمی ماندم. چقدر زحمت کشیدم تا مادرم را راضی کنم که لااقل امسال را اجازه دهد در کنارشان نباشم. به هر ضرب و زوری که بود، رضایت ضمنی را گرفتم و به بچه های کادر اردوی جهادی گفتم: " امسال من می آم دَلگان . "
از قبل به ما گفته بودندکه این بخش محروم، شرایط ویژه ای دارد که اهل سنت و شیعه با هم زندگی می کنند و وهابیت درآنجا فعال است؛ یعنی حتی با یک موتورسیکلت، مذهب شیعیان را عوض می کنند و یا آنکه از دختران شیعه، زن می گیرند و پس از آوردن فرزندان بسیار، او را رها می کنند و ساختن مسجدی در 40 روز! در آن گرمای شدید و فقط برای یک خانواده ی اهل سنت در بین یک روستای شیعی و... که همه وهمه باعث شده بود، با نگاه خاصی به آن سمت حرکت کنیم.
یکی از برنامه های اردو که از قبل برای آن تدارک فراوان دیدیم و قرار شد یکی از نقاط عطف اردو باشد و اصلاً فتح باب آشنایی ما با اهالی منطقه – که بسیاری کپر نشین بودند – باشد، برنامه ی لحظه تحویل سال بود. خیلی فکر کردیم که مکان مراسم کجا باشد، سخنران کی باشد، اهالی را چطور دعوت کنیم، چه شیرینی هایی بدهیم و چطور پذیرایی کنیم و نهایتاً آنکه خیلی از جزئیات برنامه را از قبل، محاسبه کرده بودیم. ولی...
آری! زندگی با هم فرق می کند... بعضی وقتها، زندگی های امثال ما با امثال کپرنشینان سیستان و کرمان و... خیلی خیلی فرق دارد. در تحقیقات مقدماتی مراسم در منطقه و یکی دو روز قبل از روز عید متوجه شدیم که: اصلاً اهالی کپر، روزی را به نام روز عید نمی شناسند و اصلاً نمی دانند چیست! و اصلاً نمی دانند که 29 اسفند با 1 فروردین، چه فرقی دارد و اصلاً سال جدید چیست و خلاصه اصلاً اکثر مردم، کاری با تحویل سال نداشتند و روز اول فروردین هم، مردان کپر، مثل همه روزهای دیگر، از خانه، بیرون زدند تا برای شام فرزندانشان، لقمه ای نان بیابند و خوب به یاد دارم که آنجا، خنده دارترین برنامه، برگزاری مراسم تحویل سال بود.
آری برادر امام صادقی من!!!
این زندگی زیبایی که من و تو مثل یک پیله، به دور خود پیچیده ایم و تمام معادلات دنیا را هم با آن و در آن محاسبه می کنیم و تصمیم می گیریم، از برگزاری مراسم روز عید در میان کپرنشینان دَلگان هم، خنده آورتر و گریه آورتر است...
توخود بگو! انصاف داشته باش! حضرت صاحب الامر علیه السلام در این مواقع باید تو را دریابد یا گریه های کودکان شیعه ی پابرهنه ی کپرنشین را، که هنوز عده ای از آنها مزه ی تلویزیون را در یک کپر 8 نفره نچشیده اند، چه برسد به یک اتاق شخصی با تجهیزات کامل.
برادرم تعطیلات عید، خوش بگذره!!! یاعلی...
نوشته شده توسط