نشریه قطعه گمشده
" هَـذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ "
دست نوشته های یک دانشجوی ورودی 1400
امروز به دلیل اینکه دیشب برای انجام فعالیتهای علمی-عملی مدوّن و برنامه ریزی شده خودم از جمله مباحثه فنی-تخصصی مسائل و نیز نهایی کردن نگارش ملاقه(ببخشید مقاله) پژوهشی- کاربردی، خیلی بیش تر از دیروقت، خواب مرا با خودش برد؛ وقتی که بیدار شدم، داشت اذان صبح از بلندگو هاپخش میشد. متأسفانه توفیق نماز شب را از دست داده بودم و بسی ناراحتی و افسوس مرا در برگرفت. همهی هماتاقیهایم به مسجد رفته بودند. سراسیمه و دوان دوان خود را به مسجد مقدّس دانشگاه رساندم. اما به یک رکعت نماز، نرسیدم که هیــچ... داخل مسجد هم جایی برای نماز خواندن پیدا نکردم؛ حتی در طبقهی دوم! از بس که شلوغ بود و دانشجویان –این سنگر سازان بی سنگر-، این سنگر اسلام را با حضور انقلابی خود، پُر کرده بودند. خلاصه اینکه هنوز دارم خودم را توبیخ میکنم و به نفسم ناسزا میگویم که لابد دیروز گناهی یا ترک اولایی از بنده سر زده است که نمیتوانم خودم را ببخشم که نماز شبم قضا شده است. سپس برای صرف صبحانهی یارانه - کارانه ای دانشگاه (شامل کره و عسل و شیر، با چای اضافه) به غذاخوری نرفتم تا آن گوشتهایی که دیروز در حال گناه بر تنم آمده، آب شود. حالا نمیدانم از این به بعد، چهطور سرم را جلوی دوستان و اساتید محترم و مسئولان زحمتکش دانشگاه بالا بگیرم. سابقه نداشته است کسی در دانشگاه نماز شبش قضا بشود. طبق تاریخ شفاهی دانشگاه، آخرین باری که کسی نماز شبش قضا شد، برمیگردد به سالهایی بسیار دور که طرف، بیش از یک هفته دوام نیاورد و از غصّه، دق کرد و مُرد!
فکر میکنم به دلیل دلداری دادن به بنده بود که حاج آقا مباشریحفظه ا... بین دو نماز ظهر و عصر، فرمودند: "به من خبر دادهاند که یک نفر نماز شبش قضا شده است. البته امیدوارم دروغ باشد و قطعاً هم چنین است. اما آن آقایی که چنین خطایی مرتکب شده، استغفار کند و قربانی کند تا إن شاء ا... مشمول عفو الهی بشود. بنده به گزینش توصیه میکنم از این پس، بیشتر دقت کند و اجازه ندهد هر کسی وارد دانشگاه شود و فضای معنوی این بهشت را مخدوش کند."
وای... دانشگاهم توچقدر خوبیییییییی...!!!
نوشته شده توسط