نشریه قطعه گمشده
" هَـذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ "
هزار مسیر نرفته...
مدعیان صف اول...
چند هفته پیش بود. چهار راه پارک وی سوار یک تاکسی ای شدم تا بروم تجریش به کار و زندگیم برسم. راننده تاکسی جالبی به تورم خورد. از وقتی سوار ماشین شدم تا خود میدان تجریش ، نظام مقدس جمهوری اسلامی و مسئولین محترم را به باد فحش و ناسزا گرفت. یادمه تو یک تیکه از صحبت هاش گفت : "همه دزد شدن داداش! از مردم کوچه و بازار گرفته تا اونیکه تا یه مسئولیتی تو این مملکت می گیره ، به جا اینکه برای مردم کار کنه ، تازه بخور بخورش شروع میشه. همین وزیر ... را می بینی! پول نفتمون را میریزه تو جیب خودش و رفقاش! خداییش یه ذره مرد باشن ، پاک باشن ، اینقدر اختلاس نکنن...".
خلاصه حدود یک ربعی که من داخل ماشین این بنده خدا بودم و به فرمایشاتش گوش میکردم گذشت، تا رسیدیم به مقصد. پول خرد نداشتم، به راننده یک پنج هزاری دادم و از ماشین پیاده شدم تا چهار تومانِ بقیه کرایه ام را از پنجره بگیرم. همین که از ماشین پایم را گذاشتم پایین و در را بستم ، طرف گازش را گرفت و یا علی! بله! بقیه پولم اختلاس شد...!!!
بعد از این ماجرا داشتم با خودم فکر میکردم این آدم که روی کرایه این یک تیکه مسیر ، 4 تومنش را میخوره ، اگر وزیر نفت میشد یک چاه نفت رو برای خودش و رفقاش خالی می کرد!!!
نه فقط این راننده تاکسی بیچاره ، کلاً ما ایرانی ها خوب بلدیم حرف بزنیم، غر بزنیم، این و آن را تخریب و ارشاد کنیم، اما وقتی نوبت به عمل کردن خودمان میرسه... هزار دلیل و بهانه سرهم میکنیم که آقا نمی شود، نمی گذارند، نمی...
اصلاً کاری به بقیه جامعه نداریم ، اما انصافاً مگه کم حرف خوب و بزرگ تو همین دانشگاه خودمان زده میشه؟ مگه کم مقاله و پایان نامه نوشته میشه برای اصلاح وضع کشور ، اصلاح علوم انسانی ، اصلاح جهان؟! ولی واقعاً فکر کنیم و ببینیم چقدر ما دانشجو ها ، ما امید های نظام و رهبری ! کمک کردیم به بهبود وضعیت نا به سامان کشور؟
نمیگم بزرگ فکر نکنیم و بزرگ حرف نزنیم ؛ که این ها قطعاً لازمه تغییرات بزرگند ، اما یادمان باشه به قول سعدی " عالمان بی عمل به زنبوران بی عسل مانند"...
نوشته شده توسط