فرمودند مطلبی بنویسم. گفتم مگر مشکل، مطلب است؟ همه میدانیم و میدانند. مشکل نخواستن است، مشکل، نتوانستی است که حاصلِ عمل نکردن است. مشکل ما این است که به آنچه که میدانیم نمیخواهیم عمل کنیم و میخواهیم جبرانش را با کارهایی بکنیم که با میلمان هم سازگار است. مثل مریض سرماخوردهای که نمیخواهد در سرما از لباس گرم استفاده کند و دائم لیموشیرین میخورد که با سرما مقابله کند. لیمو شیرین، مراقبتی در مسیر میل درونی انسان است. اما حیف که لیموشیرین، برای سرماخورده، بدون پرهیز از محیط سرما، اثر چندانی ندارد!
چند وقت پیش وقتی که داشتم اخبار دنیا را در سایت CNN می دیدم، خبری توجهم را جلب کرد. عنوانش بود "چیزی که ما غلط نسبت به ایران فهمیدیم!". این مطلب را خانمی نوشته بود که حدود یک ماه قبل با گروهی از تجار آمریکایی به ایران آمده بود. در آن نوشته، آنچه از ایران و ایرانی فهمیده بود را به شکل جالبی بازگو می کرد. نوشته بود: "مردم ایران بر خلاف تصور اغلب ما آمریکایی ها مردمی بسیار تحصیل کرده و مهربانند و به خصوص نسل جوان آنان اکثراً غرب گرا و دوستدار آمریکا هستند." در بخش دیگری از صحبت هایش از خاطراتش در روزی که به پارک لاله تهران رفته بود می گفت. " وقتی به اطرافم نگاه کردم یک لحظه احساس کردم در پارک مرکزی نیویورک قدم می زنم! جوان ها چه پسر و چه دختر بدون هیچ محدودیتی با هم در حال والیبال بازی کردن و گپ و گفت بودند و این با تصویر اولیه ای که من از ایران اسلامی در ذهن داشتم بسیار متفاوت بود... هر چند مذهب همچنان برای بسیاری از مردم این کشور مهم است اما در سبک زندگی ایرانیان دین نقش مهمی را ایفا نمی کند... از همه آنچه گذشت متوجه شدم موضع مسئولین و رهبر ایران نسبت به آمریکا و فرهنگ غرب با آنچه مردم راجع به غرب فکر می کنند، بسیار متفاوت است..."
کاری به صحت و سقم حرف های این خانم ندارم ولی به نظر خود شما سبک زندگی امروز مردم ما، یعنی طرز تفکرشان، طرز لباس پوسیدن و تفریح کردنشان و... تا چه حد بیانگر دین و فرهنگ ماست و تا چه حد متأثر از الگوهای غربی؟؟؟
کجای راه را اشتباه رفتیم؟ چرا خیلی از مردم ما از دین فراری شدند؟ میشه همه تقصیرات را انداخت گردن غرب و تهاجم فرهنگی؟!
واقعاً چطور میشه از جوان هایی که می بینند خیلی از بچه ما، با اون همه ادعای دین و دین داری به راحتی دروغ میگن، تهمت میزنن، غیبت میکنن، و پا روی اخلاق اسلامی میگذارن، انتظار داشت جذب اسلام بشن و سبک زندگی اسلامی داشته باشن؟! جوان هایی که اخبار اختلاس های میلیاردی را در نظام جمهوری اسلامی میشنوند و خودشان از دزدی و ناپاکی نهی میشن...
حقیقت اینه که نگاه خیلی از مردم ما، به مسئولین و بچه مذهبی های ماست. به نظرم هر موقع جماعت حزب اللهی های ما (علی الخصوص ما جماعت امام صادقی)، مؤدب ومتخلّق به آداب اسلامی شد و در عمل شیعه حقیقی امیرالمؤمنین علیه السلام شد، میشه انتظار داشت تمام جامعه ما اصلاح بشه!!!
... عزیزی می گفت تا خوب های ما خوبتر نشوند، بدها خوب نمی شوند!!!
چند هفته پیش بود. چهار راه پارک وی سوار یک تاکسی ای شدم تا بروم تجریش به کار و زندگیم برسم. راننده تاکسی جالبی به تورم خورد. از وقتی سوار ماشین شدم تا خود میدان تجریش ، نظام مقدس جمهوری اسلامی و مسئولین محترم را به باد فحش و ناسزا گرفت. یادمه تو یک تیکه از صحبت هاش گفت : "همه دزد شدن داداش! از مردم کوچه و بازار گرفته تا اونیکه تا یه مسئولیتی تو این مملکت می گیره ، به جا اینکه برای مردم کار کنه ، تازه بخور بخورش شروع میشه. همین وزیر ... را می بینی! پول نفتمون را میریزه تو جیب خودش و رفقاش! خداییش یه ذره مرد باشن ، پاک باشن ، اینقدر اختلاس نکنن...".
خلاصه حدود یک ربعی که من داخل ماشین این بنده خدا بودم و به فرمایشاتش گوش میکردم گذشت، تا رسیدیم به مقصد. پول خرد نداشتم، به راننده یک پنج هزاری دادم و از ماشین پیاده شدم تا چهار تومانِ بقیه کرایه ام را از پنجره بگیرم. همین که از ماشین پایم را گذاشتم پایین و در را بستم ، طرف گازش را گرفت و یا علی! بله! بقیه پولم اختلاس شد...!!!
بعد از این ماجرا داشتم با خودم فکر میکردم این آدم که روی کرایه این یک تیکه مسیر ، 4 تومنش را میخوره ، اگر وزیر نفت میشد یک چاه نفت رو برای خودش و رفقاش خالی می کرد!!!
نه فقط این راننده تاکسی بیچاره ، کلاً ما ایرانی ها خوب بلدیم حرف بزنیم، غر بزنیم، این و آن را تخریب و ارشاد کنیم، اما وقتی نوبت به عمل کردن خودمان میرسه... هزار دلیل و بهانه سرهم میکنیم که آقا نمی شود، نمی گذارند، نمی...
اصلاً کاری به بقیه جامعه نداریم ، اما انصافاً مگه کم حرف خوب و بزرگ تو همین دانشگاه خودمان زده میشه؟ مگه کم مقاله و پایان نامه نوشته میشه برای اصلاح وضع کشور ، اصلاح علوم انسانی ، اصلاح جهان؟! ولی واقعاً فکر کنیم و ببینیم چقدر ما دانشجو ها ، ما امید های نظام و رهبری ! کمک کردیم به بهبود وضعیت نا به سامان کشور؟
نمیگم بزرگ فکر نکنیم و بزرگ حرف نزنیم ؛ که این ها قطعاً لازمه تغییرات بزرگند ، اما یادمان باشه به قول سعدی " عالمان بی عمل به زنبوران بی عسل مانند"...
گفته میشود اولین سطحی که در دنیا از آن انتظار تولید علم میرود دکتری است. دوستی که در یک دانشگاه معتبر اروپایی درس میخواند، میگفت آنجا از دانشجوی فوقلیسانس اصلا انتظار تولید علم و مقاله نوشتن ندارند و تمام بار تولید علم بر دوش هیئت علمی و دانشجویان دکتری است. این مطلب را بگذاریم کنار این نکته که معمولا دانشگاهها هیئت علمیشان را از فارغالتحصیلان دوره دکتری خودشان تأمین میکنند. نتیجه اینکه دانشگاهی با آرمان مرجعیت علمی، برای جذب نخبگان به عنوان دانشجوی دکتری و هیئتعلمی باید تلاش و دقت زیادی بکند؛ و ناگفته پیداست که لازمه جذب نخبگان و به عبارتی جذب بهترینها، داشتن بیشترین مزیتها و مهیا کردن بهترین شرایط است. فعلا به بحث هیئت علمی کاری نداریم و میخواهیم ببینیم دانشگاه ما با برنامهریزیهای دقیق، چه مزیتها و امتیازاتی برای جذب بهترینها به دوره دکتری خود فراهم کرده است. چند مورد از این مزیتها را با هم مرور میکنیم:
1- عدم دریافت هر گونه شهریه(نرخ سال گذشته 56میلیون تومان و امسال، احتمالا 65میلیون...!!! کاری نداریم با الف-ب-ج کردن دانشجوها و امکان حضور تمام پذیرفته شدگان اعم از روزانه، شبانه و... در مراحل ثبت نام و دریافت مبالغ... جهت شرکت در مصاحبه و...؛ خودتان بروید بپرسید معیارهایشان را در واقعیت...)
2- سنوات تحصیل معقول و حتی کوتاهتر از دانشگاههای دیگر به واسطه تعداد ونوع واحدهای معقول و سیستم آموزشی معقولتر (پس از گذشت هفت سال از شروع اولین دوره دکتری دانشکده مدیریت، دریغ از یک دکتر! مضافا بر اینکه در این بخش از دنیا دوره دکتریِ 8 ساله کاملا عادی و مطلوب به نظر می رسد...)
3- همکلاس و همبحث شدن و رقابت با دانشجویانی که از دانشگاههای مختلف از جمله تهران، علامه، تربیت مدرس و... آمدهاند و تجارب متفاوتیاز تجربه امام صادقی بودن دارند (آزمون اسماء، دروازه ورود – بخوانید خروج - تمامی نخبگان به این دانشگاه مرجع است- فکر کنم قدیما، مرجع، به معنای محل رجوع بودن بود!!!)
4- امکان استفاده از محضر اساتیدی که در دوره لیسانس و ارشد امکان استفاده از آنها نبوده است؛ با رویکردهایی متفاوت از آنچه در این هفت سال به شما آموختهاند. (یکوقت تشابه اسمی اساتید، گولتان نزند!)
5- امکان استفاده از تمامی امکانات رفاهی، آموزشی، پژوهشی و... که وزارت علوم برای دانشجویان دکتری دانشگاههای دولتی قائل است .( غیر از اینترنت نامحدود – بخوانید محدود – و ماشین لباسشویی و...)
با این همه مزیت و امکانات، هیچ نخبهای اینجا را رها نمیکند برود جای دیگری دکتری بخواند مگر اینکه عقلش را به جایی یا کسی دیگر واگذار کرده ویا قرض داده باشد...!!!