ابزار رایگان وبلاگ

تماس با ما گونه گون :: نشریه قطعه گمشده

اسلایدر

طبقه بندی موضوعی

۲۵ مطلب با موضوع «نشریه قطعه گمشده :: گونه گون» ثبت شده است


من ترجیح میدم خودم رو با شاغول آقا تنظیم کنم؛ واقعاً "من" اولاً "چقدر" و دوماً(!) "چطور" حاضرم با یه "خانم بد حجاب" مواجه بشم؟! انصافاً اگه نمیدونستیم که جمله های زیر رو آقا توی خراسان شمالی سال91 گفتن، و یه کسی همین حرفا رو میزد، کمربندشو پاپیون نمیکردیم؟! چقدر نگاه ما به افق رهبرمان، نزدیک است؟! دوباره بخوانیم:

 

 «خودتان را مجهز کنید، مسلح به سلاح معرفت و استدلال کنید، بعد به این کانونهاى فرهنگى - هنرى بروید و پذیراى جوانها باشید. 

با روى خوش هم پذیرا باشید؛ با سماحت، با مدارا. فرمود: «و سنّة من نبیّه»، که ظاهراً عبارت است از «مداراة النّاس»؛ مدارا کنید. ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد؛ داشته باشد. 

مدارا کنید، ممکن است ظاهر زننده‌اى داشته باشد (خب) داشته باشد.

بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند، خانم هائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست.

 او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟».  ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید.»


در وبگردی های اخیرم، به سایت جالب «موسسه تامپسون رویترز»  برخوردم که فهرستی از دانشکده‌های حقوق برتر دنیا ارئه کرده بود. جالب تر اینجا بود که نام دانشکده حقوق دانشگاه امام صادق (علیه السلام) نیز در این لیست جای داشت. جالب‌ترتر این بود که دانشکده ما در میان ده دانشکده اول جای داشت. جالب‌تر تر تر ‌ مواردی بود که باعث شده بود دانشکده ما در جایگاهی بالاتر از «کولژ دو فرانس» فرانسه و «دانشکده حقوق هاروارد» قرار بگیرد:

  1. وجود تنوع در ارائه گرایش های حقوقی (13گرایش حقوقی)؛ بر خلاف دانشکده حقوق هاروارد که فقط دو گرایش جزا و خصوصی را داشت؛ و در سال‌های اخیر گرایش عمومی را هم با هزار زحمت راه اندازی کرده است.
  2. کادر هیئت علمی متناسب با تعداد دانشجویان و نیاز دانشکده؛ در حالی که در دانشکده حقوق کمبریج بیش از نیمی از اساتید حق التدریسی هستند و این باعث شده که این دانشکده در رتبه 23 قرار بگیرد.
  3. برنامه‌ ریزی معقول و کارامد برای دانشجویان؛ در حالی که دانشکده حقوق دانشگاه یوشیکاهان ژاپن از 8 صبح شنبه تا 8 غروب چهارشنبه برای دانشجویانش برنامه درسی قرار داده بود.
  4. به روز بودن اساتید در زمینه طرح موضوعات حقوقی و تدوین جزوات درسی؛ در حالی که طبق گزارش این سایت، یکی از استادان دانشکده حقوق گزینزای آلمان یک جزوه درسی را طی 30 سال به 30 نسل ازدانشجویان – حتی بدون تغییر مثال‌ها- تدریس نموده بود.

الباقی امتیازهای دانشکده ما نسبت به سایر دانشکده‌ها را می‌توانید در سایت این موسسه به آدرس زیر مشاهده فرمایید:


http://www.timeshighereducation.co.uk

به نظرت امروز دلیل اصلی اومدنم به مسجد موقع اذان ونماز کدومیک از موارد زیر بوده است؟!

الف. انجام امور عبادی

ب: خوردن و یا گرفتن غذا

ج: دیدار و گقتگو با دوستان و آشنایان

د: دیدار و گفتگو با اساتید و مسئولین

ه: انجام سایر امور جانبی

 

وجدان تان به صادق ترین پاسخ ها، ارزنده ترین جوایز را از طرف مؤسسه نفس اماره تقدیم می کند.

اول کلام...............سلام

در گذشته یکی از تمایزات دانشگاه ما با بقیه دانشگاه‌ها این بوده که داخل دانشگاه همه به هم دیگه سلام می‌کردن. کد بالایی، کد پائینی، استاد، دانشجو، کارمند. چه هم دیگه رو بشناسن چه نشناسن.

این سنت حسنه نسبت به گذشته خیلی کمرنگ‌ شده. بعضاً مشاهده می‌شه که دو نفر از کنار هم رد می‌شن بدون اینکه نسبت به هم هیچگونه عکس العملی نشون بدن.

داداش من، دوتا مورچه‌ هم به هم می‌رسن یه شاخکی به هم می‌زنن

امام صادقی که ما ریزه خوار خوان این بزرگوار هستیم می‌فرمایند: ازنشانه‌های تواضع اینه که به هر کسی که می‌رسی سلام کنی. یا رسول خداصلی الله علیه وآله می‌فرمایند: بخیل ترین مردم کسیه که در سلام بخل بورزه.

 اگه ما به همین یه دونه توصیه عمل کنیم خواهیم دید چقد از مشکلات ارتباطی‌مون توی دانشگاه حل میشه. امتحان کنید

به قول استاد بزرگوار استاد لک: 

                                           سلام ................ بهترین رسانه

آهای با توام داداش...

تویی که دغدغه تغییر ارزش ها رو داری...

تویی که وقتی یک  دختر بدحجاب رو کنار مادر چادریش میبینی خون خونت رو میخوره...

ازش دلگیر می شی که آره از آرمان ها دور شده... ارزش هاش عوض شده... هویت خودشو گم کرده...گرفتار تهاجم فرهنگی شده... چطور می تونه نسبت به خون شهدا اینطوری بیتفاوت باشه؟...

بعد با یه قیافه تلخ و حق به جانب از کنارش رد میشی...

میخوام بگم با یه برانداز میفهمی همچین تفاوتی باهاش نداری...

ابزار هدایت به بالای صفحه