ابزار رایگان وبلاگ

تماس با ما در نگاه اسلام :: نشریه قطعه گمشده

اسلایدر

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «چیستی و چرایی آزاد اندیشی :: در نگاه اسلام» ثبت شده است

نویسنده: نعمت الله صالحی نجف آبادی

4- فقه

الف- مرحوم شیخ طوسی «رضوان الله علیه» در کتاب خلاف، مسأله‏ ای به این ترتیب بیان کرده است:

مسلمین با کفار حربی درگیر جنگی هستند و امام، رهبری و فرماندهی لشگر اسلام را عهده‏ دار است. در این میان، پیشامدی می‏شود که امام، مصلحت می‏بیند از ضعف و ناتوانی قوای تحلیل رفته‏ی دشمن استفاده کند و با گروهی از این مشرکین، پیمان صلح ببندد که زمین تحت تصرف خود را به روی مسلمین بگشایند که لشگر اسلام در آن، اردو بزنند ولی امام کاری به حکومت آنان نداشته باشد و آنان را در امر اداره‏ی شئون کشور، آزاد بگذارد و اختیار را به خود آنها بدهد تا همانطوری که پیش از آن، کارهای خود را سر و سامان می‏دادند، اینک نیز به همان کار خود مشغول باشند لیکن در برابر، خراجی به دولت اسلامی بپردازند، چون با این شرایط، بودجه‏ای جدید به دولت اسلامی تحمیل شده است و دولت باید مراقب و ناظر کارهای آنان باشد و تعهدات خود را نسبت به آنان به انجام رساند و امکانات لازم در اختیار آنان قرار دهد و این خراجی که آنان می‏پردازند، به عنوان جزیه محاسبه می‏شود و دیگر چیزی بدهکار نیستند. اما اگر روزی بر اثر عملکرد صحیح مسلمین و تبلیغ و ارشاد، رغبت پیدا کردند که به اسلام بگروند، آن جزیه ساقط می‏شود و جای آن را خمس و زکات، به عنوان مالیات اسلامی که البته قدری بیشتر از جزیه است، می‏گیرد و نیز در صورتی که زمین را به مسلمانی فروختند، دیگر خراجی مطرح نیست، زیرا زمینی متعلق به آنان نیست که خراجی داشته باشد. از این امر، همچنین معلوم می‏شود که در صورت اول، مالکیت آنان محفوظ است و به حق قطعی آنان، تعدّی نشده است (7).

این، اصل مسأله بود اما آنچه استفاده می‏شود این است که گرچه مشرکین در موضع انفعالی قرار گرفته و ضعیف و ناتوان شده باشند و مسلمین بر آنان مسلط گردند، اما هیچگاه وظیفه ‏ی مسلمین این نیست که اسلحه بیرون آورند و همه را تهدید به قتل کنند که اگر مسلمان نشوند، مرگ حتمی در انتظار آنان است. از این فرع منتهی، فهمیده می‏شود که اسلام این را نپذیرفته است که حتما همه باید مسلمان شوند و گر نه سر و کارشان با زور و اسلحه است.

ب- مسأله‏ی مهم دیگری که شیخ الطائفه در کتاب خلاف آورده این است که در جنگ میان مسلمین و کفار حربی، امام مصلحت می‏بیند که برای مقابله با دشمن، از کشور کافر دیگری که بدان دسترسی دارند، با انعقاد پیمانی، کمک نظامی بگیرد و نیروهای آن کشور را همراه سربازان خود، به جبهه‏ی نبرد با دشمن گسیل دارد، با فرض این مسأله، اگر مسلمانان در جنگ پیروز شدند و بر دشمن چیره گشتند و غنائمی گرفتند و بنابر حکم اسلامی قرار شد که غنائم را -بجز خمس آن- میان رزمندگان تقسیم کنند (در مورد تقسیم غنائم، باید بحث جدیدی عنوان شود که در جنگهای امروز که با اسحله‏ی پیشرفته جریان دارد، غنائم به چه صورت میان رزمندگان تقسیم می‏شود)، آیا سهمی از این غنائم به نیروهای مشرک که به کمک مسلمان‏ها آمده‏اند می‏رسد، یا خیر؟

شیخ در جواب این مسأله می‏فرماید: امام به کفار و مشرکین حاضر در صحنه‏ی نبرد، باید اعانت و کمک کند و به آنها چیزی بدهد که راضی و خشنود شوند، اما به عنوان سهم، چیزی به آنان تعلق نمی‏گیرد.

آنگاه شیخ طوسی حدیث مرسلی از پیامبر(ص) نقل می‏کند که حضرت در یکی از جنگ‏ها از یهود بنی قینقاع، کمک طلبید و زمانی که بر دشمن چیره شد، مقداری به آنها عطیه و موهبت داده و راضی‏شان ساخت، لیکن آنان را در غنائم جنگی سهیم نساخت (8).

نویسنده: نعمت الله صالحی نجف آبادی

2- سیره‏ ی پیامبر(ص)

یکی از منابع و مصادر ارزنده و مهم برای بدست آوردن احکام و شریعت اسلامی، سیره پیامبر(ص) اکرم(ص) است که بسیاری از مشکلات شرعی را حل می‏کند. در اینجا نیز برای اثبات مطلب مورد بحث، به دو مورد از سیره ‏ی پیامبر(ص) مراجعه می‏کنیم:

الف- بعد از آنکه پیامبر(ص) مکه را فتح کرد و مسلمین وارد سرزمین مکه شدند، عده‏ای از اهالی مکه که با خیل عظیم مسلمین روبرو شده بودند، بدون معطلی به دین اسلام گرویدند. البته در این میان، شماری از مکیان بودند که با همه‏ی سوابق ناپسند خود و با تمام کینه‏توزی‏هایی که نسبت به مسلمین اعمال کرده بودند، منافقانه و ریاکارانه اظهار اسلام کردند و بدین ترتیب، خود را در زمره‏ی مسلمین در آوردند. از این گروه می‏توان ابوسفیان را نام برد که با آن همه پیشینه‏ های که در مبارزه با آیین اسلام، کیش به این پیامبر(ص) داشت، باز هم بظاهر مسلمان شد و البته، امان‏ نامه نیز دریافت کرد.

نویسنده: نعمت الله صالحی نجف آبادی

یکی از برچسب‏های ناچسبی که غربی‏ها به مسلمان‏ها می‏زنند و دین مقدس اسلام را بدان متهم می‏سازند، این است که می‏گویند «اسلام با قدرت شمشیر بر مردم تحمیل شده است» و ادعا می‏کنند که شعار مسلمین و اصل زیربنایی اسلام در همه‏ ی جنگها و نبردها این بوده که: «یا اسلام شمشیر»! بدین معنی که هر فردی از جبهه‏ ی مقابل، یا باید اسلام بیاورد و اصول اساسی دین را بپذیرد و به قوانین اسلام پایبند شود و یا شمشیر مجاهدان مسلمان، سینه‏ی او را خواهد درید.

این تهمت ناروا را بسیاری از نویسندگان غربی از روی غرض ‏ورزی و کینه ‏توزی به زبان آورده و در کتابهای خود نوشته ‏اند و شدیدا روی آن تبلیغ می‏کنند. طبعا چنین ادعایی از ناحیه ‏ی آنان خیلی شگفت به نظر نمی‏رسد ولی بسی مایه‏ ی تأسف است که دستاویزهای زیادی برای این تهمت در میان کتابها و حتی روایات مسلمین به خصوص اهل سنت به چشم می خورد آنان با تمسک به همین عبارات و روایات، علمدار چنین داعیه ‏ی گزافی شده و این سخن بی‏پایه و اساس را به زبان آورده ‏اند.

واقعیت این است که روح اسلام با چنین مطلبی سازگار نیست و تحمیل عقیده، بازور و قوه‏ ی قهریه، هرگز در اسلام جایی ندارد. اسلام، آیین برادری و برابری و آزادی و حریت است و همواره از بلند نظری و سماحت و گذشت تشویق می‏کند و پیروان خود را پیوسته به آزاداندیشی و سعه‏ی صدر و تحمّل اندیشه ‏های مخالف فرا می‏خواند. ما برای اثبات این مطلب از آیات قرآن، پیامبر(ص) و سیره ‏ی علی(ع) و قوانین فقهی، شواهد و ادله ه‏ایی داریم که در تبیین و توضیح این مطلب بدان استناد می‏کنیم:

ابزار هدایت به بالای صفحه