ابزار رایگان وبلاگ

تماس با ما چیستی و چرایی آزاد اندیشی :: نشریه قطعه گمشده

اسلایدر

طبقه بندی موضوعی

۷ مطلب با موضوع «چیستی و چرایی آزاد اندیشی» ثبت شده است

در راستای اجرا وتحقق بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، در خصوص ضرورت راه اندازی کرسی‌های مناظره، نقد، نظریه پردازی و آزاداندیشی در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی و همچنین با استناد به آئین نامه مصوب وزارت علوم تحقیقات و فناوری، کارگروه مستقل کرسی های آزاد اندیشی "بیان" با مجوز رسمی از معاونت دانشجویی و فرهنگی جهت تحقق این مهم آغاز به کار نمود.

باشد که بتوانیم به سهم و نوبه ی خود کاری را در عرصه " امر به معروف  نهی از منکر " انجام داده باشیم... إن شاء الله

امروز ما احتیاج مبرمى داریم به اینکه تفکر آزاداندیشانه در جامعه رشد پیدا کند.

 

خوب؛ براى این‏که انسان به قلّه برسد، راه وجود دارد؛ باید آن راه را شناخت. هیچ مانعى ندارد که ما یک نقشه راهنما داشته باشیم و بگوییم راه هایى که به قلّه مى‏رود، اینهاست و این نقشه راهنما را در جیبمان نگه‏ داریم و از آن حفاظت کنیم. این‏ کار به معناى این نیست که ما متحجّریم، بلکه به معناى این است که ما عاقلیم و مى‏دانیم که بدون این نقشه هدایت، حرکت کردن نااندیشیده ما را به سقوط منتهى خواهد کرد. بنابراین، این کارها لازم است. امروز ما احتیاج مبرمى داریم به این‏که تفکّر آزاداندیشانه – که با آن فرهنگ و علم تولید خواهد شد و گسترش و توسعه واقعى پیدا خواهد کرد – در جامعه رشد پیدا کند و بتواند استعدادهاى افراد را به سمت خود جذب نماید. امیداوریم که عناصر مستعد، با همّت و با توکّل – چه در حوزه، چه در دانشگاه و چه در مجموعه‏ هایى مثل مجموعه شما – قدر این کارها را بدانند.

پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی (۱۶/۱۱/۱۳۸۱)

 

براى مهار هرج و مرج فرهنگى بهترین راه، همین است که آزادى بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام نهادینه شود.

 

نباید از «آزادى» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالاى قاچاق و یا امرى تشریفاتى، تبدیل کرد چنانچه نباید بجاى مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجاى آزادى، به دام هتاکى و مسئولیت گریزى لغزید.

براى علاج بیمارى‌ها و هتاکى‌ها و مهار هرج و مرج فرهنگى نیز بهترین راه، همین است که آزادى بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود. بنظر مى‌رسد که هر سه روش پیشنهادى شما یعنى تشکیل ۱) «کرسى‌هاى نظریه‌پردازى» ۲) «کرسى‌هاى پاسخ به سؤالات و شبهات» و ۳) «کرسى‌هاى نقد و مناظره»، روش هایى عملى و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند به نحوى که هر چه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگ‌تر شود.

پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی (۱۶/۱۱/۱۳۸۱)

 

 

 عملاً آن کارى را که من گفته بودم نه در حوزه و نه در دانشگاه انجام نشده است.

 

حرف اصلى ما امروز این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآورى مى‏توان به جایى رسید، نه با رهاسازى و شالوده‏ شکنى و هرج و مرجِ اقتصادى و عقیدتى و فرهنگى مى‏توان به جایى رسید؛ هر دو غلط است. آزادى فکر؛ همان نهضت آزادفکرى که ما دو، سه سال قبل مطرح کردیم و البته دانشجوها هم استقبال کردند؛ اما عملاً آن کارى را که من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم کرسی هاى آزاداندیشى بگذارید. البته حالا اینجا الان یادم آمد که در گزارش هاى مربوط به دانشگاه هاى سمنان خواندم که خوشبختانه مجموعه‏ هاى فعال دانشجویى در سمنان با همدیگر مناظرات آزاد دارند. اگر این گزارش که به من دادند، دقیق باشد، بسیار چیز مثبت و خوبى است.

بیانات در دانشگاه سمنان(۱۸/۰۸/۱۳۸۵)

 

دنبال حرف نو باشید اما مراقب باشید که در کدام جهت دارد حرکت مى‏کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛

 

باید راه آزاد اندیشى و نوآورى و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنى و شالوده‏ شکنى و بر هم زدن پایه ‏هاى هویت ملى نینجامد. این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسى باید مدیریت کند؟ نگاه ها فوراً مى‏رود به سمت دولت و وزارت علوم و…؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوى فعال و مجموعه‏ هاى فعال دانشجویى. حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت مى‏کند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ اینها با هم تفاوت دارد. این وظیفه‏ اى است به عهده‏ى خود شماها.

 

امثال بنده که مسئول هستیم؛ البته مسئولیت هایى داریم و شکى نیست در این زمینه ‏ها؛ اما کار، کارِ خود شماهاست. گمان نکنید که نهضت آزاداندیشى و حرکت تحول و شجاعت در کارهاى گوناگون را، به جاى شما که دانشجو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسئولان دولتى یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم. نهضت نرم‏ افزارى و جنبش نرم‏ فزارى و نهضت تولید علم را ما مطرح کردیم؛ الان حدود ۱۰ سال مى‏گذرد و امروز یک غوغایى راه افتاده است. چه کسى این را راه انداخته؟ من که یک کلمه بیشتر نگفتم. این کار را شما کردید؛ محقق ما، جوان ما و استاد ما؛ تحول از این قبیل است.

بیانات در دانشگاه سمنان(۱۸/۰۸/۱۳۸۵)

 

 

میدان دادن به دانشجو

 

میدان دادن به دانشجو براى اظهارنظر و تحقق کرسی‌های آزاداندیشی یکى دیگر از کارهایى که باید در زمینه‏ مسائل گوناگون اجتماعى و سیاسى و علمى انجام بگیرد، میدان دادن به دانشجوست براى اظهارنظر. از اظهار نظر هیچ نباید بیمناک بود.

بیانات در دانشگاه سمنان(۱۸/۰۸/۱۳۸۵)

 

چنانچه بحث‌هاى مهم تخصصى در محیط‌هاى سالمى مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتى که از کشاندن این بحث ها به محیط هاى عمومى و اجتماعى ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد.

 

این کرسى‏هاى آزاداندیشى که ما گفتیم، در دانشگاه ها باید تحقق پیدا کند و باید تشکیل بشود. اگر چنانچه بحث‌هاى مهم تخصصى در زمینه‏ سیاسى، در زمینه‏هاى اجتماعى، در زمینه‏هاى گوناگون حتّى فکرى و مذهبى، در محیط‌هاى سالمى بین صاحبان توان و قدرت بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتى که از کشاندن این بحثها به محیط هاى عمومى و اجتماعى ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد. وقتى که با عامه‏ ى مردم، افراد مواجه می‌شوند، همه نمی‌توانند خودشان را حفظ کنند. مواجهه‏ با عامه‏ مردم، انسان ها را دچار انحراف ها و انحطاط ها و لغزش‌هاى زیادى می‌کند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلى از افرادى که شما مى‏بینید در مواجهه‏ با عامه‏ مردم یک حرفى می‌زنند، یک چیزى می‌گویند، در اعماق دلشان اى بسا خیلى اعتقادى هم ندارند. به تعبیر بعضى‏ ها جوگیر می‌شوند؛ این خیلى چیز بدى است. اگر در محیط‌هاى خاص، محیط‌هاى آزاداندیشى و آزادفکرى، این مسائل مطرح بشود – مسائل تخصصى، مسائل فکرى، مسائل چالش‏برانگیز – مطمئناً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد.

دیدار با اساتید دانشگاه ها (۰۸/۰۶/۱۳۸۸)

 

آنى که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادى واقعىِ فکرهاست.

 

شما تجربه‌ى این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنى که کمک می کند به پیشرفت کشور، آزادى واقعىِ فکرهاست؛ یعنى آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن. یک وقت شما یک حرفى میزنید، ناگهان مى‌بینید همه‌ ناظران سیاسى جهان که وجودشان انباشته‌ از پلیدى و خباثت است، براى شما کف میزنند. به این تشویق نشوید. به قول رایج بین جوان ها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقى بکنید. سخنى را بشنوید، سخنى را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عباد. الّذین یستمعون القول فیتّبعون احسنه». سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد. والّا فضاى جنجال درست کردن، همین می شود که دیدید. جنجالِ قبل از انتخابات، بعد از انتخابات، انعکاسش می شود.   

  بیانات در جلسه با نخبگان سال88

بیان

ایجاد فضای آشفته ذهنی با لفاظی ها هیچ کمکی به پیشرفت کشور نمی کند.

 

جنجال فکرى غیر از مباحثات صحیح است. بنده گفتم کرسى آزادفکرى را در دانشگاه‌ها به وجود بیاورید. خوب، شما جوان ها چرا به وجود نیاوردید؟ شما کرسى آزاد فکرى سیاسى را، کرسى آزاد فکرى معرفتى را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آنجا حرفشان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق اینجورى نمایان نمی شود که کسى یک انتقادى را پرتاب بکند. اینجورى که حق درست فهمیده نمی شود. ایجاد فضاى آشفته‌ ذهنى با لفاظى‌ها هیچ کمکى به پیشرفت کشور نمی کند.

بیانات در جلسه با نخبگان سال ۸۸

 

” آنچه در آزادی بیان اهمیت بسیار دارد تشخیص حدود آن است. توهین و افتراء، شکستن حریم خلوت و تنهایی افراد، تجاوز به حقوق دیگران، افشاء اسرار دولتی، انتشارنوشته ها و صور قبیح و کفر و ناسزاگویی به مقدسات و تجاوز به حقوق اقلیتها، نمونه هایی از تعدی به حقوق جامعه است. “

 

نویسنده: نعمت الله صالحی نجف آبادی

4- فقه

الف- مرحوم شیخ طوسی «رضوان الله علیه» در کتاب خلاف، مسأله‏ ای به این ترتیب بیان کرده است:

مسلمین با کفار حربی درگیر جنگی هستند و امام، رهبری و فرماندهی لشگر اسلام را عهده‏ دار است. در این میان، پیشامدی می‏شود که امام، مصلحت می‏بیند از ضعف و ناتوانی قوای تحلیل رفته‏ی دشمن استفاده کند و با گروهی از این مشرکین، پیمان صلح ببندد که زمین تحت تصرف خود را به روی مسلمین بگشایند که لشگر اسلام در آن، اردو بزنند ولی امام کاری به حکومت آنان نداشته باشد و آنان را در امر اداره‏ی شئون کشور، آزاد بگذارد و اختیار را به خود آنها بدهد تا همانطوری که پیش از آن، کارهای خود را سر و سامان می‏دادند، اینک نیز به همان کار خود مشغول باشند لیکن در برابر، خراجی به دولت اسلامی بپردازند، چون با این شرایط، بودجه‏ای جدید به دولت اسلامی تحمیل شده است و دولت باید مراقب و ناظر کارهای آنان باشد و تعهدات خود را نسبت به آنان به انجام رساند و امکانات لازم در اختیار آنان قرار دهد و این خراجی که آنان می‏پردازند، به عنوان جزیه محاسبه می‏شود و دیگر چیزی بدهکار نیستند. اما اگر روزی بر اثر عملکرد صحیح مسلمین و تبلیغ و ارشاد، رغبت پیدا کردند که به اسلام بگروند، آن جزیه ساقط می‏شود و جای آن را خمس و زکات، به عنوان مالیات اسلامی که البته قدری بیشتر از جزیه است، می‏گیرد و نیز در صورتی که زمین را به مسلمانی فروختند، دیگر خراجی مطرح نیست، زیرا زمینی متعلق به آنان نیست که خراجی داشته باشد. از این امر، همچنین معلوم می‏شود که در صورت اول، مالکیت آنان محفوظ است و به حق قطعی آنان، تعدّی نشده است (7).

این، اصل مسأله بود اما آنچه استفاده می‏شود این است که گرچه مشرکین در موضع انفعالی قرار گرفته و ضعیف و ناتوان شده باشند و مسلمین بر آنان مسلط گردند، اما هیچگاه وظیفه ‏ی مسلمین این نیست که اسلحه بیرون آورند و همه را تهدید به قتل کنند که اگر مسلمان نشوند، مرگ حتمی در انتظار آنان است. از این فرع منتهی، فهمیده می‏شود که اسلام این را نپذیرفته است که حتما همه باید مسلمان شوند و گر نه سر و کارشان با زور و اسلحه است.

ب- مسأله‏ی مهم دیگری که شیخ الطائفه در کتاب خلاف آورده این است که در جنگ میان مسلمین و کفار حربی، امام مصلحت می‏بیند که برای مقابله با دشمن، از کشور کافر دیگری که بدان دسترسی دارند، با انعقاد پیمانی، کمک نظامی بگیرد و نیروهای آن کشور را همراه سربازان خود، به جبهه‏ی نبرد با دشمن گسیل دارد، با فرض این مسأله، اگر مسلمانان در جنگ پیروز شدند و بر دشمن چیره گشتند و غنائمی گرفتند و بنابر حکم اسلامی قرار شد که غنائم را -بجز خمس آن- میان رزمندگان تقسیم کنند (در مورد تقسیم غنائم، باید بحث جدیدی عنوان شود که در جنگهای امروز که با اسحله‏ی پیشرفته جریان دارد، غنائم به چه صورت میان رزمندگان تقسیم می‏شود)، آیا سهمی از این غنائم به نیروهای مشرک که به کمک مسلمان‏ها آمده‏اند می‏رسد، یا خیر؟

شیخ در جواب این مسأله می‏فرماید: امام به کفار و مشرکین حاضر در صحنه‏ی نبرد، باید اعانت و کمک کند و به آنها چیزی بدهد که راضی و خشنود شوند، اما به عنوان سهم، چیزی به آنان تعلق نمی‏گیرد.

آنگاه شیخ طوسی حدیث مرسلی از پیامبر(ص) نقل می‏کند که حضرت در یکی از جنگ‏ها از یهود بنی قینقاع، کمک طلبید و زمانی که بر دشمن چیره شد، مقداری به آنها عطیه و موهبت داده و راضی‏شان ساخت، لیکن آنان را در غنائم جنگی سهیم نساخت (8).

نویسنده: نعمت الله صالحی نجف آبادی

2- سیره‏ ی پیامبر(ص)

یکی از منابع و مصادر ارزنده و مهم برای بدست آوردن احکام و شریعت اسلامی، سیره پیامبر(ص) اکرم(ص) است که بسیاری از مشکلات شرعی را حل می‏کند. در اینجا نیز برای اثبات مطلب مورد بحث، به دو مورد از سیره ‏ی پیامبر(ص) مراجعه می‏کنیم:

الف- بعد از آنکه پیامبر(ص) مکه را فتح کرد و مسلمین وارد سرزمین مکه شدند، عده‏ای از اهالی مکه که با خیل عظیم مسلمین روبرو شده بودند، بدون معطلی به دین اسلام گرویدند. البته در این میان، شماری از مکیان بودند که با همه‏ی سوابق ناپسند خود و با تمام کینه‏توزی‏هایی که نسبت به مسلمین اعمال کرده بودند، منافقانه و ریاکارانه اظهار اسلام کردند و بدین ترتیب، خود را در زمره‏ی مسلمین در آوردند. از این گروه می‏توان ابوسفیان را نام برد که با آن همه پیشینه‏ های که در مبارزه با آیین اسلام، کیش به این پیامبر(ص) داشت، باز هم بظاهر مسلمان شد و البته، امان‏ نامه نیز دریافت کرد.

نویسنده: نعمت الله صالحی نجف آبادی

یکی از برچسب‏های ناچسبی که غربی‏ها به مسلمان‏ها می‏زنند و دین مقدس اسلام را بدان متهم می‏سازند، این است که می‏گویند «اسلام با قدرت شمشیر بر مردم تحمیل شده است» و ادعا می‏کنند که شعار مسلمین و اصل زیربنایی اسلام در همه‏ ی جنگها و نبردها این بوده که: «یا اسلام شمشیر»! بدین معنی که هر فردی از جبهه‏ ی مقابل، یا باید اسلام بیاورد و اصول اساسی دین را بپذیرد و به قوانین اسلام پایبند شود و یا شمشیر مجاهدان مسلمان، سینه‏ی او را خواهد درید.

این تهمت ناروا را بسیاری از نویسندگان غربی از روی غرض ‏ورزی و کینه ‏توزی به زبان آورده و در کتابهای خود نوشته ‏اند و شدیدا روی آن تبلیغ می‏کنند. طبعا چنین ادعایی از ناحیه ‏ی آنان خیلی شگفت به نظر نمی‏رسد ولی بسی مایه‏ ی تأسف است که دستاویزهای زیادی برای این تهمت در میان کتابها و حتی روایات مسلمین به خصوص اهل سنت به چشم می خورد آنان با تمسک به همین عبارات و روایات، علمدار چنین داعیه ‏ی گزافی شده و این سخن بی‏پایه و اساس را به زبان آورده ‏اند.

واقعیت این است که روح اسلام با چنین مطلبی سازگار نیست و تحمیل عقیده، بازور و قوه‏ ی قهریه، هرگز در اسلام جایی ندارد. اسلام، آیین برادری و برابری و آزادی و حریت است و همواره از بلند نظری و سماحت و گذشت تشویق می‏کند و پیروان خود را پیوسته به آزاداندیشی و سعه‏ی صدر و تحمّل اندیشه ‏های مخالف فرا می‏خواند. ما برای اثبات این مطلب از آیات قرآن، پیامبر(ص) و سیره ‏ی علی(ع) و قوانین فقهی، شواهد و ادله ه‏ایی داریم که در تبیین و توضیح این مطلب بدان استناد می‏کنیم:

ابزار هدایت به بالای صفحه