ابزار رایگان وبلاگ

تماس با ما بایگانی بهمن ۱۳۹۳ :: نشریه قطعه گمشده

اسلایدر

طبقه بندی موضوعی

۸۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

 

این قسمت(.....) توسط دانشجو/ استاد/ مسئول تکمیل(تحمیل) می شود:

راهکارهای مقابله با کلاس های ضعیف و دروس بی ربط به رشته تحصیلی در دانشگاه مرجع

*** رویکردهای فعالانه از نوع............. .:

  • ·         نگاه پیش دستانه قبل از اعلام واحد ها به دانشجویان:

اگر محتوای درس به درد بخورد اما استاد های سال های گذشته هماهنگ( به معنای.................) نباشد، تلاش        می شود تا استاد مناسب(البته نه مطلوب) توسط .........انتخاب/ انتصاب شود.

 

  • ·         اگر تلاش ها جواب نداد:

+ جست و جوی استاد هماهنگ از طریق مشورت با دانشجویان کد بالایی

+ جست و جوی استاد بی خیال و بی حال (با کمی تامل متوجه می شوید که با استاد هماهنگ تفاوت دارد)

+ جست و جوی هم کلاسی هماهنگ هم برای حاضری زدن، هم برای جزوه و هم شب امتحان

 

تلنگری برای دانشجویان جدید الورود و به همراه سایر دانشجویان

در تلنگر اول، مسئله مطروحه حول این گذشت که بعضی از دانشجویان -که بعضا جریان سازی ای بین دانشجویان جدید الورود دارند - بسیاری از درس های دانشگاه چه تخصصی چه معارفی(به صورت ویژه) را شب امتحانی می گذرانند و توصیه می کنند که فقط برای نمره بخوانید، چرا که تجربه ما نشان می دهد که این دروس به درد جایی نمی خورد الا این که اطلاعات عمومی شما را زیاد کند. لذا به یک سری دروس تخصصی اکتفا می شود و خبری از تلفیق دروس معارفی با دروس تخصصی نیست. خواندن دروس معارفی در بهترین حالت برایشان سرگرمی می شود و یا حتی گاهی این عالی جنابان به گونه ای عمل و برخورد کرده  و احساس مسئولیت می کنند و دلسوزی نشان می دهند که گویی سالهای سال است با شخص مدنظر رفاقت جانی داشته و دارند...؛ این افراد دوست دارند فرد تحت توصیه شان، مطابق نظر، علایق، سلایق و تجربه ها و درهمان مسیری که خودشان طی کرده اند، حرکت کنند؛ حتی اگر گاهی مطمئن باشندکه مسیر ترسیم شده، بن بست بوده و برای فرد مذکور با توانایی و استعدادها و علایق خاص و منحصر بفردش ، اصلا مناسب و کارگشا نبوده و نخواهد بود؛ لکن گاهی طوری با هیجان و پرتب وتاب و با تمسک و استفاده ابزاری از ارزش ها و معنویات، توصیه و مشاوره ونظر می دهند که گویی تنها ره سعادت همان است که جنابشان می فرماید و بقیه راهها و مسیرها به پوچی و تباهی می انجامد... خلاصه همانطور که در شماره اول عرض شد که نظر نویسنده به رویکرد این دانشجویان، سکولار کردن زندگی علمی و کاری می شود.

یک درخواست رفاقتی...

مطمئنا اکثر دانشجویان در ابتدای ورود به دانشگاه با اهداف بزرگی وارد می شوند و شعار دانشگاه و مقام معظم رهبری را جزء اهداف خویش گنجانده اند. در شماره قبلی طرح مسئله از این جا شروع شد که چرا خیلی از ما امام صادقی ها در نهایت در زمینه علمی و کاری سکولار می شویم. انگار نه انگار که دروس معارفی قرار بوده در زندگی علمی و شغلیمان سرنوشت ساز باشد. صحبت در اینجا بود که چرا به این سمت کشیده می شویم. در این شماره می خواهیم مقداری این مسئله را وا کاوی کنیم.

نقدی بر فضای علمی ما دانشجویان امام صادقی:

حتما شنیده ایم که در مطقع کارشناسی 20 واحد اخذ می شود و قرار است به ازای هر واحد هفته ای دو ساعت صرف بشود یعنی هفته ای 60 ساعت کار علمی. در مقطع کارشناسی ارشد حدود 15 واحد ارائه می شود و به ازای هر واحد سه ساعت در هفته یعنی باز هم هفته ای 60 ساعت کار علمی. در مقطع دکتری به ازای هر واحد چهار ساعت کار علمی که تقریبا هفته ای 60 ساعت در هفته کار علمی.


صحبت های حضرت آقا در دیدار با مسئولان هیئت رزمندگان اسلام را خوانده اید که فرموده اند که ما هیئت سکولار نمی خواهیم. یعنی هیئتی که به نام امام حسین علیه السلام دایر می شود می تواند سکولار باشد. البته خواننده نیازی به شرح و تفصیل جملات معظم له را توسط نویسنده ندارد ولی این نوشته می خواهد به این مطلب اشاره کند که آیا رشته های دانشگاه که اول آن ها معارف اسلامی است می تواند افراد را سکولار بپروراند؟

یا این که ساختار آموزشی دانشگاه که رویکرد تلفیقی بین دروس معارفی و دروس متعارف دارد علت این امر می شود که عملا نتیجه ای جز تفکیک بین دروس معارفی با دروس متعارف را در پی دارد؟

آیا اگر افراد با فکر سکولار وارد این رشته شوند، می شوند مدیریتی سکولار یا اقتصادی سکولار؟

یا این که اسم این افراد را باید گذاشت سکولار های سیاسی یا سکولارهای حقوقی؟

هدیه دادن عیوب!

دوستی درست عینهو باغبانی سه مرحله دارد: کاشت+داشت+برداشت؛ تا تخم و شخم نباشد، خبری از محصول نیست. ما باید بذر درشت بکاریم و آنرا درست بداریم تا دوست برداریم و عمده مشکل آنجاست که میخواهیم یکهو برداریم بدون آنکه...! و همین میشود که رفاقت میشود عداوت: عاجزترین مردم کسیست که نتواند دوستی اختیار کند و عاجزتر از او کسیست که دوستی به دست آورد ولی نتواند او را نگاه دارد.

القصه: داستان دوستی هم نیاز به تازه کردن و غرس کردن و هرس کردن دارد. اگر کمیت و کیفیت و غایت دوستی درست است، بی شک فراز و نشیب هم توی راه طولانیش، نمک آش است. اختلاف، شرط رشد و بخشی از جذابیتها و ظرفیتهای این " گُلکاری" است؛ اینکه چطور به خودمان و رفیق طریقمان کمک کنیم تا عیوبش را به او "هدیه" دهیم، قاعده و آداب دارد؛ اصلاً رفیق خوب، آینه رفیقش است و او را اصلاح میکند؛ تا هم رفاقت، تر و تازه شود و هم رفیق، رشیدتر و قوی تر. دوستی، عین مسلمانی است:

برو هر دم دلت را تازه گردان                         مسلمان شو، مسلمان شو، مسلمان

برای اصلاح و انتقاد و به امید اینکه آفات رفاقت، به برکات محصولات بدل شود، رعایت شرایط زیر ضروریست:

در حوزه نظری (نیت و پندار)

در حوزه عملی (روش و رفتار)

  1.   از سر خیرخواهی و به نیت الهی (با قصد تکامل و اصلاح نه عیب جویی و کینه توزی)
  2. مقدم داشتن عیوب خود بر عیوب رفقا
  3. اندیشه و برخورد سازنده و مثبت  
  4.  با رعایت انصاف نظری و عملی
  1.    گرم و نرم و صمیمی
  2.   در خلوت و خصوصی (و نه جمعی و در حضور دیگران)
  3. بدون تحقیر و تخریب و آبرو ریزی
  4. ترجیحاً همراه با راهکار و پیشنهاد

عیار دوستی شما چند است؟!

طلای رفاقت با سه محک سنجیده میشود:

 

شاخص رفاقت

+ (درست)

- (غلط)

1

غایت (هدف)

الهی: رشد و کمال؛ فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه.

امام صادق(ع): دوست تو آنست که زینت تو را زینت خودش ببیند و عیب و نقصان تو را عیب خویش بشمارد. (میزان الحکمه، ج5، ص310)

مادی: فقط مادیات

2

کیفیت (چگونگی)

  1. توجه به رشدِ متعادل دو طرف.
  2. اولویت دادن دوست بر خود.
  3. رعایت شأن و حرمت دوست.
  4. واقع بینی در رفاقت و توقع معقول از رفیق (ضعفهایش را بپذیری.)
  5. او را همانگونه که هست دوست بداری (واقعیت موجودِ او را دوست بداری و نه توهم ساختگی از او را!)
  6. عیوب و عتاب را در خلوت و فضای خصوصی، خلاصه کنی.

جهت و سوی رفاقت را اشتباه گرفتن! یعنی اینکه به جای اینکه "با هم" به یک سو نگاه کنیم، "به هم" نگاه کنیم! (عشق "به هم" نگاه کردن نیست، "باهم" نگران یک سو بودن است! "آنتوآن دوسنت اگزوپری")

3

کمیت (میزان)

  1. اهتمام به رشد در کنار هم، به ویژه در سختی ها.
  2. دریغ و مضایقه نکردن (از نظر مشورت، معنویت، مادیات و وقت گذاشتن.)
  3. دوستِ صادقِ تو آنست که تو را در گرفتاریها رها نکند و تنها نگذارد. (امام صادق(ع))

افراط یا تفریط (کمتر ویا بیشتر از مقدار لازم)

 

مخلص کلام:

"دوست" را باید در مسیر رضایت خدا و برای خودش "دوست" داشته باشیم نه برای خودمان و خودخواهانه؛ در نتیجه باید دوست را مانند خودمان (بلکه عزیزتر) بدانیم؛ و او را بر خود، مقدم بداریم و با پذیرفتن خلقیات و روحیات و نقصهایش، در رفاقت نه "کم" بگذاریم و نه "زیاد". اگر رفاقتمان از اعتدال خارج شود، رفاقت افراطی میشود!

بی مقدمه:

دلا یاران سه قسم اند ار بدانی                       زبانی اند و نانی اند و جانی

به نانی نان بده، وآنگه برانش                         ترحم کن تو با یار زبانی

ولیکن یار جانی را نگه دار                             به پایش جان بده تا میتوانی

مولانا، جدول رفاقت را ترسیم می کند:

سنخ رفاقت

مدل رفاقت

ویژگی اصلی رفاقت

نحوه مواجهه با این رفقا

نسبت رفاقت

1

زبانی

دخترانه!

ظاهری و سطحی: قربان و صدقه کلامی

مدارا و همراهی زبانی؛ خوش کلامی و لبخند

غلبه کمیت بر کیفیت

2

نانی

پسرانه!

منفعت طلبانه: تا پول داری، رفیقتم

در عین رعایت فاصله، تأمین نیازهای معقول، مقدور و مشروع

فقط کمیت

3

جانی

مردانه!

جانانه و صادقانه: توجه به رشد و تعالی (مصالح رفاقتی)

با تمام توان، هر آنچه برای اعتلا و استحکام رابطه لازم است.

غلبه کیفیت بر کمیت

فعلاً، لطفاً بر همین تأمل کنیم؛ راجع به دوستی های افراطی و غیر افراطی، تلنگرهای زیادی خواهیم داشت؛ انشاالله.

دردمندِ سربلند

یادم است آنقدر بچه های شلوغی داشت این دانشگاه ما، که واقعا همین حالا هم که یاد شیطنت های آنها می افتم، باور نمی کنم که برخی از آنها واقعی باشد. حکما برای مهار هر کدام از آنها، یک اداره ی راهنمایی و ارتباطات لازم بود. اگر نبود آقای زارعشاهی و جذبه ی فراوان ایشان با موتوری که چهارراه گربه، آنرا پارک می کرد، امکان نداشت بشود فضای شلوغ و پر از شیطنت خوابگاه (ببخشید اقامتگاه!) را کنترل کرد. هر شب خوابگاه، آبستن فتنه ای جدید بود و شلوغ کاری تازه ای که الحق وقتی با ابتکار امام صادقی تلفیق می شد، در نوع خودش تولید علمی به حساب می آمد در مسیر شرارت!

آن موقع که ما دانشگاه آمدیم، شرایط خیلی فرق می کرد. بودند عده ای که:

  • در کلاس اخلاق، رسما به حاج آقا مهدوی توهین می کردند و تقریبا دلیل اصلی آنکه کلاسها قرار شد مختص  ورودیهای جدید باشد، شاید همین بود...!
  • نماز نمی خواندند و به معنی واقعی کلمه، ضد ولایت فقیه بودند و بعضی از متدینین دانشجو،  که قاشق و بشقاب خود را برای غذای رستوران می آوردند که مبادا...!
  • موقع حرکت اتوبوسها به سمت راهپیمائی ها، دانشجویان را مسخره می کردند...!
  •  در تابلوی ستون آزاد، در همین چهار راه گربه فعلی، -که مسئول تابلو هم یکی از معاونین محترم فعلی دانشگاه بود- کاریکاتور حضرت امام، حاج آقا و سایر دانشجویان را به نحوی شدیدا تمسخر آمیز و توهین کننده می کشیدند و تازه، پس از سانسورهای متفاوت، بعضی از آنها نصب هم می شد.
  • هر روز برای یک درگیری سیاسی- اعتقادی آماده بودیم و در فضای دانشگاه تقریبا نمی شد فردی بی تفاوت و بدون مطالعه ی سیاسی و اعتقادی باشی. همه ی بچه های بسیج خود را در یک مناظره ی سیاسی دائم احساس می کردند و همین بودکه تقریبا همه ی مسئولان و اعضای شورای بسیج، صاحب تفکرات مستقل و بعضا صاحب نظریه بودند.

یادش بخیر.. حاج آقا مهدوی رحمه الله بین دو نماز ظهرو عصر ماههای رمضان صحبت می کرد. یادم هست که بعضی وقتها ایشان تذکر می داد که حتما سحری بخورید، چون بی سحری روزه گرفتن باعث می شود نتوانید درست و حسابی از کلاسهای درس فردا استفاده کنید... تذکر اصلی به کسانی بود که سی روز ماه مبارک رمضان، سحری هایشان را بخشیده بودند...

آن روزها رسم بود که بچه ها 10 روز، 20 روز یا 30روز سحری خود را می بخشیدند و پس از ثبت نام، رستوران به تعداد افراد ثبت نامی، برنجها را به افراد نیازمند منطقه می رساند.

هنوز روزایی را یادم نمی رود که هرکس می خواست یک سربرود بوفه، با کلی خجالت می رفت و سعی می کرد کسی اورا نبیند که مبادا کسی چیزی دلش بخواهد و نداشته باشد، بخرد...!!!

چقدربین دوستان مرسوم بود جمع آوری پول برای کمک به نیازمندان زیر پل مدیریت...

ابزار هدایت به بالای صفحه