ابزار رایگان وبلاگ

تماس با ما بایگانی اسفند ۱۳۹۳ :: نشریه قطعه گمشده

اسلایدر

طبقه بندی موضوعی

۲۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۳ ثبت شده است

لوگو نشریه قطعه گمشده

سر بند یا زهرا

شاعر: محمد جواد شیرازی

درد یک سوخته را سوخته ها می فهمند

روضه ی سخت مرا اهل سما می فهمند

 

نیست وصفی به جهان سخت تر از روضه ی من

سختی وصف غمم را شعرا می فهمند

 

کینه دارند ز من مردم این شهر، علی

چون که از سوزِ نفس هام خدا می فهمند

 

خاصان اهل سکوتند، همین درد من است

گِله ای نیست از آن دسته که عامی فهمند

 

زخمی کوچه ام و باز صفِ اول جنگ

شوق پرواز مرا اهل ولا می فهمند

 

پشت در مرد نه والله چهل نامردند

که نه از عاطفه چیزی، نه حیا می فهمند

 

پا به ماهم به زمین خوردن من دردسر است

مادران خوب تر این مسئله را می فهمند

 

ریشه ی "ضَرب" مضارع بشود، اهل ادب

از همین فعل مضارع که چه ها می فهمند!!!

 

هر چه از چشم علی و حسنم پوشاندم

دشت لاله به تنم پخش و پلا.... می فهمند...

 

نیمه شب... موقع غسل است... صدای فریاد...

ذره ای باز از این فاجعه تا می فهمند

 

همه ی روضه همین است و همین است فقط

درد یک سوخته را سوخته ها می فهمند

 

تا قیامت سر سربند تو بی بی دعواست

معنی این سخنم را شهدا می فهمند

 

لوگو نشریه قطعه گمشده

نیازینا

لوگو نشریه قطعه گمشده

سیمای گذشتگان -قسمت هشتم

لوگو نشریه قطعه گمشده

حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی

به یاد عالم ربانی و معلم اخلاق

مرحوم حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی

وضو می‌گیری، اما در همین حال اسراف می‌کنی؛ نماز می‌خوانی اما با برادرت قطع رابطه می‌کنی

روزه می‌گیری اما غیبت هم می‌کنی ؛ صدقه می‌دهی اما منت می‌گذاری ؛بر پیامبر و آلش صلوات می فرستی اما بدخلقی می کنی ؛ دست نگه دار بابا جان!

ثواب‌هایت را در کیسهٔ سوراخ نریز...

                          فاتحه مع الصلوات...                                            

لوگو نشریه قطعه گمشده

زندگیم را مدیون یک کفتربازم!!!

از شاگردان عارف عامل مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمت‌الله علیه است. اسمش را کار نداریم، فقط همین که او نیز عارف است، می‌گوید: همه زندگی معنوی‌ام را مدیون یک کفترباز هستم. به اَمنیه شکایت کردیم. چند بار بازداشت شد. حتی یک بار کفترهایش را سر بریدند. اما دست‌بردار نبود که نبود. همسایه‌ها از بنده خواستند با او صحبت کنم. به عنوان کاسب آبرودار محل.

 تو دیوانه‌ای؟! چرا دست از این کارها برنمی‌داری؟ برگشت گفت: می‌دانی؟ من عاشقم، عاشق. عاشق تک تک کبوترهایم. همه وجودم شده کبوتر. پر که می زنند، من هم همراهشان در آسمان پر می زنم. وقتی کبوتر دم‌سیاه طوقی‌ام توی هوا مَلّق می‌زند منم همراهش مَلّق می‌زنم. بعد یک سؤال از من پرسید: آسید ابوالحسن، تو که دم از خدا می‌زنی، این‌طور عاشقش هستی؟!

 لرزیدم. گویا مرا در کوره انداخته باشند. داغ شدم و بیمار. افتادم خانه. یک هفته نتوانستم چیزی بخورم. حالم که بهتر شد دست از کاسبی کشیدم. رفتم نجف طلبگی. شدم شاگرد امام زمان صلوات‌الله و سلامه‌علیه.

خدایا، یه کفترباز در مسیر زندگی‌مان قرار بده تا شاید از ما بپرسد: راستی، تو که دم از خدا و پیغمبر و امام زمان می‌زنی، این‌جوری عاشقشون هستی؟

 (ناگفته های عرفان، ص 128)

لوگو نشریه قطعه گمشده

غِبطه...

به غیر از ثروت به چه چیز دنیایی دیگری غبطه می خوریم؟!

از دانه درشت های دنیا و دنیاطلبی، یکی محبوبیت و شهرت است که مثلا خوش به حال فلانی، مجله ها عکس بزرگ او را روی جلد خود می زنند، و یکی هم قدرت و فرمانروایی که خوش به حال فلانی، چقدر مرید و طرفدار دارد!!! غبطه های دنیایی همین هاست دیگر. امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرمایند: از نجوا های خداوند متعال با موسی علیه السلام این بود که به حال کسی که مردم از او خشنودند، غبطه مخور. مگر آنکه بدانی خدا هم از او خشنود است و به حال کسی که مردم فرمانش را می برند نیز غبطه مخور، زیرا طاعت و پیروی ناحق مردم از او باعث هلاکت او و پیروانش خواهد شد.

بیان سوره مبارکه ی اسراء خیلی مهم، سنگین و تکان دهنده است:

هرکس دنبال دنیا باشد، ممکن است مقداری از دنیا به او داده شود، اما در آخرت جایش جهنم است.(آیه 18 اسراء)

هرکس دنبال آخرت باشد و مؤمنانه برای آن تلاش کند، از سعی او قدردانی می شود. .(آیه 19 اسراء)

خداوند به هر دو گروه مدد می رساند.(آیه 20 اسراء)

نماند بهر انسان مال و جاه و حرص و جوشی           که دنیا بی وفا فانی تمام کرد وکار است...

 

لوگو نشریه قطعه گمشده

بُخل

 

-         چرا سعید ناراحت است؟

-         آمده بود از تو ماشینت را قرض بگیرد تو هم مخالفت کردی، ناراحت است.

-         تقصیر توست!

-         تو خسیس بازی درآوردی و ماشین خود را به سعید نداده ای، بعد میگویی تقصیر من است؟ چه ربطی به من دارد؟

-         یک بار ماشینم را گرفتی، ولی امانت داری نکردی و آن را خط انداختی، از آن به بعد ماشین را به کسی نمی دهم!!!

حواسمان باشد در گناه بخل دیگران شریک نشویم.

اگر از شخصی، قرضی یا چیزی را امانت گرفتیم و امانت داری نکردیم و آن شخص، از آن پس نسبت به قرض دادن یا امانت دادن بخل بورزد، ما هم در گناه بخل او شریک هستیم.

تجربه کرده ایم که گاهی می خواهیم دست به جیم خود ببریم و مثلاً قرض یا صدقه ای بدهیم، گویا کسی دستمان را می گیرد و می گوید نده! بعداً خودت نیاز پیدا می کنی!

قرآن کریم می فرماید آن فرد شیطان است:

هیچ وقت این طور فکر نکنیم که الآن وضع مالی ام خوب نیست، اما در آینده وقتی وضعم خوب شد، بذل و بخشش خواهم کرد.

باید حس گدایی را در وجود خود از بین ببریم. این حس با مال و ثروت از بین نمی رود.

گدا اگر همه عالم بدو دهند گداست.

لوگو نشریه قطعه گمشده

یادش بخیر اون وختا- قسمت هشتم

لوگو نشریه قطعه گمشده

یادداشت های یک دانشجوی کد 1400

   دیشب همه‌ی تشکل‌های دانشگاه به صورت هماهنگ و منسجم، یک برنامه‌ی جامع و آموزنده و سرگرم‌کننده برگزار کردند. انصافاً چیزی هم کم نداشت و ایشان، از جان و دلشان مایه گذاشته بودند. به طوری که تقریباً اکثر بچه‌ها با حضور گرم و نرمشان، حمایت خود را از این‌گونه برنامه‌ها اعلام داشتند.

تشکل‌های کاملاً دانشجویی دانشگاه هر روز چند جلسه با یک‌دیگر برگزار می‌کنند تا ضمن تحکیم فضای صمیمیت و تعامل سازنده و ابراز احساسات و ارادات لازمه و قربان صدقه‌ی هم‌دیگر رفتن و تعارف تیکه پاره کردن، جهت بهره‌مندی هرچه بیش‌تر دانشجویان و عدم تداخل برنامه‌هایشان، برنامه بریزند. در قسمتی از مشروح مذاکرات این جلسات که در نشریه‌ی مشترک ایشان که «ما» نام دارد، چاپ شده، چنین آمده است:

 * خوب جناب آقای فرهیخته‌ی اصل؛ رییس محترم تشکل فرهیختگان! لطفاً بفرمایید که برای عید نوروز چه برنامه‌هایی دارید؟

**  اختیار دارید جناب بالایی! رییس کلّ تشکل کدبالاییان! شما کدتان بالاتر است و چهارتا کتاب بیش‌تر از ما پاره فرموده‌اید!

*  اصلاً بهتر است از کوچک به بزرگ، شروع کنیم. لطفاً آقای پایینی از تشکل کدپایینیان، برنامه‌های فرهنگی، هنری، تربیت بدنی، جسمانی، روحانی، ادبی، بی‌ادبی و... خود را بیان بفرمایند.

*** بنده شکر می‌خورم اگر زودتر از بزرگ‌ترهایم، زبان در دهان بچرخانم! از قدیم گفته‌اند کدپایینی‌ها گستاخ هستند؛ اما نه دیگر تا این حد! رعایت احترام کدبالایی، از خط قرمزهای ماست.

* نفرمایید آقا! شما کدپایینی‌ها قلبتان پاک‌تر است و هنوز مانند ما آلوده‌ی دنیا نشده‌اید! بنده حقیقتاً به شما غبطه می‌خورم؛ دولُپه هم می‌خورم!

...

خلاصه که انسان واقعاً لذت می‌برد از این همه تعامل و همکاری و هماهنگی و لطافت ومهربانی و... آقایان رئیس !!!

لوگو نشریه قطعه گمشده

   مانند هر سال، برای تعطیلات عید نوروز، صدها برنامه ی متنوع آموزشی، تفریحی و... برای خودتان ریخته‌اید تا در این 20 روزه انجام دهید و شاخ غول رو بشکنید. از جمله این برنامه ها این است که  چندین کتاب بخوانید تا امتحانات میان‌ترم را با موفقیت پشت سر بگذارید. اما باید اعلام دارم درست مانند هر سال، به هیچ کدام از برنامه‌هایتان، جامه‌ی عمل نخواهید پوشاند و فرصت، مانند غزالی تیزپا (!) از دست شما  دَر خواهد رفت. پس به جای این‌که چندین کتاب به منزل ببرید و هیچ کدام را نخوانید، یک کتاب ببرید و همان را کامـل بخوانید. این یک توصیه‌ی ایمنی هم هست و ما به فکر سلامتی شما هستیم؛ چون حمل تعداد زیادی کتاب، باعث می‌شود دیسک کمر بگیرید؛ کمرتان خم می‌شود و دیگر کسی به شما زن نمی‌دهد و به گناه می‌افتید و بدبخت می‌شوید! از قدیم هم گفته‌اند: سنگ بزرگ، نشانه‌ی نزدن است و کتاب زیاد، نشانه‌ی نخواندن! پس بهتر است به نمرات کم، قانع باشید و زور الکی هم نزنید! منظور شاعر این بیت نیز همین است:

ای پسر خیره! به یک 10 بساز                      تا نکنی پشت خودت را دوتا!

 

ابزار هدایت به بالای صفحه